پنجره‌ی بیست و هفتم

زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه روایت کرده‌اند اردیبهشتی می‌رسد از راه

زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه روایت کرده‌اند اردیبهشتی می‌رسد از راه

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

 

5)

با توجه به مقدمات گفته شده در 4 مقاله قبلی مجدد سوال اول مقاله را طرح می کنم:

1)اولویت اول یا مسئله اصلی دولت فعلی چیست؟ یا به عبارتی گفتمان کلی دولت یازدهم چیست و چه اقتضائاتی را با خود به همراه دارد؟

پاسخ روشن است. "توسعه"

 با توجه به صحبتهایی که ارائه شد و قرابتی که بین شخصیتها و اولویتهای اصلاح طلبان و جبهه مشارکتی ها بیان شد باید گفت اولویت و مسئله اصلی دولت فعلی نیز بحث توسعه است. اما هنوز دولت شاخه مشخصی از توسعه را هدف نگرفت چرا که از طرفی در بعد آزادی های سیاسی شعار می دهد که از ابعاد توسعه سیاسی است و اط طرفی هم علم توسعه اقتصادی را برافراشته است چرا که قرابت این دولت با جریان آقای هاشمی از تمام گرایش های سیاسی بیشتر است و وزیران آقای هاشمی بیشترین سهم را در کابینه دارند. تیم اقتصادی دولت تقریبا همان تیم اقتصادی آقای هاشمی است. نکته اینجاست زمانی که شما بخواهد دو مسئله را با هم در الویت داشته باشید ناگزیر به تعریف حد اقلی از اولیتها و اهداف خود می شوید که این امر اعتراضهای زیادی را دربرخواهد داشت. که البته دولت فعلی هوشمند تر از آن است و خوانش حقیراز عملکرد دولت این است که دولت نقشه راهش را میداند و اولویتهایش را اما به دلایل سیاسی سعی می کنم مسائلی را برای خود اولویت نشان دهد. زمانی که ما یک چیز را به عنوان اولویت اولمان انتخاب می کنیم این دقیقا به معنای حذف سایر اولیات هاست زمانی که در تقابل با اولویت اول قرار می گیرند.

اما سوال دوم مقاله:

2)نسبت دولت فعلی با دولت احمدی نژاد چیست؟ یا به عبارتی دولت یازدهم خود را چگونه در مقابل دولت دهم تعریف می کند؟ و اساسا چه تعریفی از دولت نهم و دهم دارد؟

از عوامل رای آوردن آقای روحانی این بود که خود را مخالف وضع موجود معرفی کرده بود. و دولت احمدی نژاد را نماد وضع موجود.

یک قاعده کلی در تمام انتخابات ها در تمام دنیا وجود دارد. معمولا مردم از عملکرد دولت وقت رضایت مطلوب ندارند. چه آن دولت قوی عمل کرده باشد چه ضعیف. مگر اینکه دولتی بر روی شرایط رسانه ای جامعه و در مهندسی افکار عمومی تبحر خاصی داشته باشد که بتواند که کاری کند که مردم خواهان ماندن جریان حاکم بر سر قدرت باشند. به خصوص در انتخاباتهای کشورهایی مثل ایران و آمریکا که عموما یک جناح سیاسی برای دو دوره پیاپی به مدت 8سال دولت را در دست دارد این قاعده پر رنگ تر می شود. در حالت کلی معمولا دولت ها در مدیریت جریان انتخاباتی در دوره اول موفق هستند اما پذیرش حرفهای سیاستمداران جناح حاکم بعد از گذشت 8سال برای خیلی ها امکان پذیر نیست چرا که همه در ذهن خود می گویند. این فرد یا جریان هر کاری که می خواسته در این 8سال انجام داده است. هر خلاقیتی داشته خرج کرده است و ما به اندازه کافی به این فرد فرصت داده ایم. برای همین همواره آن کسی در انتخاباتها شانس بیشتری دارد که خود را در موضع انتقاد جدی با جریان حاکم قرار دهد. برای همین اوباما شعار انتخاباتی خود را تغییر گذاشت. تغییر هم واژه ایست که اصالت معنایی ذاتی ندارد. یعنی بعد از بیان این شعار این سوال مطرح می شود که خب تغییر در چه؟ آیا هر تغییری در وضع موجود مطلوب است؟ یا اینکه نه تغییر صرفا زمانی خوب است که از وضع موجود به وضع مطلوب برسیم...

پس دولت خود را مخالف وضع موجود اعلام کرد و پس از ورود به کار نیز تا حدودی بعضی از شرایط را عوض کرده است یعنی وضع موجود را تا حدی تغییر داده است. مشخصا در بعد اقتصادی التهاب فضای کسب و کار گرفته شده است. تورم پایین آمده و اینها کارهای مفید دولت در این بعد بوده است اما اقتصاد نیست یک کل به هم پیوسته است و باید کل فضای اقتصادی را در نظر گرفت. مثلا تا زمانی که مسئله رکود حل نشود ما نمی توانیم بگوییم دولت یک واقعیت مستقر مطلوب اجتماعی در حوزه اقتصاد به دست آورده است. این امر درباره تولید داخلی هم صدق می کند. تا زمانی که اقتصاد ما مبتنی بر نفت است تغییر اساسی در اقتصاد کشور پدید نیامده است. تازمانی که اقتصاد ما انقدر وارداتی است ما نمی توانیم با خیال راحت به آینده کشور نگاه کنیم. تا زمانی که حدود 80درصد مالیاتی که دولت می گیرد از کارمندان خودش می گیرد و کسانی که بیشترین در امد های اقتصادی را دارند از مالیات در می روند اقتصاد ما حرف خاصی برای گفتن نخواهد داشت. تازه همه اینها در شرایطیست که اولویت یک دولت و مسئله کانونی اش توسعه و به خصوص توسعه اقتصادی است مردم می گویند زمانی که دولت نتوانسته به اولویت اولش دست پیدا کند در سایر زمینه ها دیگر حرفی برای گفتن ندارد. ضمن اینکه شعارهای آقای روحانی در زمینه حل مشکلات اقتصادی در 100و همچنین آزادی سران در حصر، فعالیت آزاد تشکلها و احیای احزاب سیاسی و....باعث این شده است تا طیف گسترده ای از پایگاه اصلاح طلبان در میان مردم سطح توقع و انتظارات بالایی از دولت داشته باشند که اگر به آن پاسخ مناسب داده نشود احتمال دارد آن اقبال عمومی اولیه به دولت اعتدال شرایط عکس خود را پیدا کند. بر همین اساس بود که یک عده پیش بینی کرده اند دولت آقای روحانی 4ساله خواهد بود. پس این دولت با گذشت نزدیک به دو سال از کارش هنوز هم اصرار دارد خود را مخالف وضع موجود معرفی کند و دولت احمدی نژاد را وضع موجود. بر همین مبنا هم هست که هنوز هم حرف از تحویل گرفتن ویرانه می زنند. برای همین آقای روحانی در گزارش 100روزه به شمردن اشتباهات دولت قبل به جای گزارش عملکرد دولت خودش پرداخت یا به عبارت آقای شریعتمداری دولت در زنگ حساب انشا خواند.

این روند پتانسیل این را ندارد که تا مدت زیادی ادامه پیدا کند. چرا که دولت قبل در آن سفرها کلی مصوبه داشت (بماند که چند تای آنها عملیاتی می شد یا نه، اما در هر صورت تعدادی از این مصوبات برای قوای اجرایی استان الزام آورد بود) اما این دولت به دلیل نخبه گرا بودن بیشتر وقت خود را به جلسه با اساتید دانشگاه و سمینارها می گذراند. استدلال دولت تدبیر و امید این است که مصوبات باید عالمانه باشد نه از سر شتاب و عجله بی جا. مصوبات غیر عالمانه راه به جایی نمی برد. در مقابل مردم می گویند این امر برای برخی از مسائل استان درست است اما کارهای عمرانی حساب و کتاب مهندسیست و نیاز به کار پیچیده ندارد. ضمن اینکه دولت می تواند قبل از سفر خود این کارهای کارشناسی را انجام دهد ودر سفر نتایج را تصویب کند. حتی نحوه حفاظت تیم امنیتی آقای روحانی متفاوت است. احمدی نژاد با مردم دست می داد در حالی که سرنوشت هر دستی که در این سفرها به طرف آقای روحانی دراز شود، ضربه محکم بادیگاردهای ایشان است. دیگر از آن ملاقاتهای مردمی وزرا و شخص رئیس جمهور با مردم و دستورات آنی و پاراف کردنها هم خبری نیست. همه اینها باعث آن شده تا در استانها بر اساس نظر سنجی های سازمان صدا و سیما و مراکز امنیتی تا حدی اقبال عمومی در شهرستانها و استانها به احمدی نژاد بیشتر شود.

نظریه پردازان اصلاح طلب به خوبی از این آگاهی دارند که محمد قوچانی با واقع بینی می گوید ما از اصولگرایان راست سنتی نمی ترسیم اما از احمدی نژاد باید ترسید.

پس تعریف دولت اعتدال از دولت قبل تبدیل کردن کشور به ویرانه ای است که احیای آن مدتها زمان می خواهد. دولت قبل دگر دولت اعتدال است و تا زمانی که دولت بر این مسئله تاکید کند احمدی نژاد نیازدی ندارد که تا کاری کند که خودش را در انتخابات بعدی مخالف وضع موجود معرفی کند. و این یک برگ برنده برای اوست.

سوال سوم این بود

3)موانعی که امکان دارد دولت سر راهش داشته باشد و چالش اصلی دولت فعلی با توجه به شعارهای گفتمانی اش و جریانها و گفتمان های درون جامعه چیست؟

یک تحلیلگر سیاسی می گفت دولت در ادامه راه احتمالا با سه چالش یا دوگانه ی اصلی روبرو خواهد بود. چالش هایی که این دولت دارد چیست؟

1) چالش استقلال- توسعه.  این مبانی نظری و وضعیت کنونی دولت شکاف استقلال- توسعه را در جامعه ایجاد می کند. که یک شکاف جدیست. چون در این توسعه یافتگی به همان میزان که ارتباط با جهان خارج هست، کم کردن اثر استقلال هم هست، در چنین شرایطی اگر دولت به اهدافش نرسد، استقلال دغدغه عمومی میشود. آیا الان ظهور و بروزی ازاین شکاف در جامعه دیده می شود؟ راهپیمایی سیزده آبان امسال، بزرگترین راهپیمایی در طول ده پانزده سال گذشته بوده است. نمونه دیگرش راهپیمایی بیست و دو بهمن که بنا بر گفته آقای هاشمی رفسنجانی حضور مردم چند برابر سالهای قبل بوده است.

2) چالش عدالت- توسعه

 در این چهارچوب نظری عدالت در حاشیه است. حتی در حرف هایی هم که دولتمردان میزنند، مساله عدالت خیلی ظهور و بروزی ندارد.

این شکاف را هم در یکی دو سال آینده ظهور و بروزش را مشاهده خواهیم کرد.


3)چالش توده- نخبه دولت

دولت یک دولت نخبه گراست. تمایلات بروکراتیک و تکنوکراتیک دارد. تمایلات تعامل با جامعه ندارد. البته اینجا منظور از نخبه به معنای مثبت یا منفی مد نظر نیست بلکه منظور گروه های خاص است. یعنی اقلیت هایی که گرایشات تکنیکال بروکراتیک دارند. با توده عمومی نمیتواند ارتباط برقرار کند. به عبارتی مساله ی دولت توده عمومی نیست. برای همین سبد کالا را نمیتواند اجرا کند. بعد یک عده ای آنها را مجبور می کنند چنین کارهایی انجام بدهند. به قول معروف در مودشان نیست. برای همین سبد کالا را نمیتوانند مدیریت کنند. جمهوری اسلامی در هیچ مسئله ای  تخصصی نداشته باشه، تخصص کوپن را داشته است. سی سال این کار را میکرده است. وقتی کار را به اینها دادی نمیتوانند چون این دغدغه نیست.

دولت نیز برای هر کدام از این چالشها اقداماتی انجام داده است که بررسی آن در اینجا باعث اطاله کلام است.

 

منابع:

1.      کتاب نظریه و روش در تحلیل گفتمان ، نویسنده: ماریان یورگنسن و لوئیز فیلیپس/ مترجم: هادی جلیلی

2.      مبانی آینده پژوهی، نویسنده: وندل بل

3.      الفبای آینده پژوهی، نویسنده: مهندس عقیل ملکی فر و همکاران

4.      سایت پایگاه اطلاع رسانی دولت

5.      سایت پرزیدنت دات. آی. آر

6.      سایت مرکز مطالعات رسانه

7.      وب سایت دکتر محمود سریع القلم

8.      سایت پرویز امینی

9.      مجله ها: مهرنامه، نسیم بیداری، رمز عبور و صدا

(سخن بی عیبت و نقص تنها بر زبان معصومی جاریست)

...محمد حسن خلعتبری...

نظرات  (۱)

سلام 
مطلب شما را خواندم مثل همیشه طولانی! اما دلنشین و جذاب
نوع تحلیلت قشنگ بود کاری ندارم که چقدر از حرفات به خصوص در زمینه پیش نیاز های گفتمان درست و علمی باشد اما نشان می داد سعی کردی از همه معلوماتی که در رشته ات در دانشگاه کسب کردی کمال استفاده را بکنی و در یک کلام خودت تحلیل کردی و به نظرم  خودش خیلی ارزشمنده
با این حال سعی کن برای بیان اصول و قواعد پایه حرف هایت رفرنس ارائه بدی که ارزش کارت بالاتر برود.
ضمن اینکه سعی کن پاکیزه بنویسی. مطلب شما هم غلط املایی زیادی داشت و هم از لحاظ ادبی و جمله بندی نقص های بارزی داشت که مطمئنم با کمی دقت رفع می شود
در باب محتوای بحث هم من تخصص ندارم  و هرچه بگم نظر شخصیه ولی دوست دارم  به این سوالی که ار بعد جریان پیروزی روحانی ذهنم رو مشغول کرده فکر کنی و اگه دوست داشتی برایم پاسخش رو بفرستی!
چرا بعد 16 سال هنوز دعوای چپ و راست در کشور به شکل خود باقی است؟
برایم جای تعجب است مردمی که از امتحان سال78 و 88 اینطور سرافراز شدند و حق از باطل برای همگان مشخص شد! باز هم دغدغه خواص جامعه شان باید این باشد کاری کنیم که در دور بعد اصولگرا بر رقیب پیروز شود!
توقعم این بود امتحان مردم ما وارد فاز جدیدی می شد!

پاسخ:
سلام
اول مرسی که خوندی. من از بچگی املام ضعیف بوده و یه مشکل دیگه اینه که حال دارم یه مطلب به این طول و درازی رو بنویسم اما حوصله ندارم ویرایشش کنم. که باید این مشکلم رو حل کنم. چرا کاری نداری که چقدر علمی بود یا نه؟ اگر فکت علمی داری حتما زیر سوالش ببر. اصلا برای همین بقیه باید نظر بدن. مگه این چیزایی که من گفتم رو تو دانشگاه به شما درس می دن؟ بابا خیلی دانشگاه باحالی دارین اگه اینجوری باشه...
البته این مقاله با قسمت ششمش کامل میشه.
راجع به سوالت هم دلایل زیادی میتونه داشته باشه. ایشالا سر فرصت حضوری صحبت می کنم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی