مخاطب گرامی مقاله ی پایین قسمت دوم مقاله گفتمان دولت یازدهم زیر ذره بین است در نتیجه برای درک دقیق آن شاید نیاز باشد که مقاله ی اول را نیز مطالعه کنید .با سپاس فراوان
786
چالش های پیش روی دولت یازدهم
چالش هایی که این دولت دارد چیست؟ به احتمال زیاد این دولت با سه چالش روبرو
خواهد بود. یک چالش استقلال- توسعه. این مبانی نظری که در مقاله قبل بررسی شد چه شکافی را در جامعه تولید می کند؟ شکاف استقلال- توسعه را. چون در این توسعه یافتگی که ارتباط با جهان خارج هست،کم کردن اثر استقلال هست، استقلال دغدغه عمومی میشود.
آیا الان ظهور و بروزی ازاین شکاف در
چند ماه دولت
دارید؟
راهپیمایی سیزده آبان. بزرگترین راهپیمایی در طول ده پانزده سال گذشته است. حالا دغدعه استقلال جدی شد. راهپیمایی بیست و دو بهمن. دغدغه استقلال جدی شد. دومین چالش، چالش عدالت- توسعه است. در این چهارچوب نظری عدالت در حاشیه است. حتی در حرف هایی هم که دولتمردان میزنند، مساله عدالت خیلی ظهور و بروزی ندارد.
این شکاف را هم در یکی دو سال آینده ظهور و بروزش را مشاهده خواهیم کرد. سومی چالش توده- نخبه است. دولت، یک دولت نخبه گراست. تمایلات بروکراتیک و تکنوکراتیک دارد. تمایلات تعامل با جامعه ندارد. البته اینجا منظور از نخبه به معنای مثبت یا منفی مد نظر نیست بلکه منظور گروه های خاص. استیعنی اقلیت هایی که گرایشات تکنیکال بروکراتیک دارند. با توده عمومی نمیتواند ارتباط برقرار کند. یعنی مساله ی دولت توده عمومی نیست. برای همین سبد کالا را نمیتواند اجرا کند. بعد یک عده ای آنها را مجبور میکنند چنین کارهایی انجام بدهند. به قول معروف در مودشان نیست. برای همین سبد کالا را نمیتوانند مدیریت کنند. جمهوری اسلامی در هیچ مسئله ای تخصصی نداشته باشه، تخصص کوپن را داشته است. سی سال این کار را میکرده است. استاد بوده. وقتی کار را به اینها دادی نمیتوانند چون این دغدغه نیست. فضای نخبه گرایانه درونش هست.
البته باید گفت که آقای دکتر در بحث استقلال مطرح میکنند که ما قائل به استقلال هستیم ولی مفهوم سنتی را قبول نداریم. درواقع مفهوم استقلال را بازسازی میکنند.
حال آیا واقعا این چنین هست
؟ مفهوم استقلال این چنین تغییر کرده؟ مثلا الان
دولت آمریکا اجازه میدهد به مساله استقلالش تعرضی بشود؟
در سازمان ملل هم چیزی تصویب بشود،یا
اینکه
میگوید اگر موافق منافع من نیست نباید تصویب شود در اقتصاد آمریکا بین
سیاست مداران آنها یک اصل رایج است و آن این است که هر چیزی هر کجای دنیا که تولید
می شود با هر هزینه ای در آمریکا هم باید تولید شود چرا که شاید ما فردا با دنیا
به مشکل خاصی برخوردیم این حرف یعنی مزیت نسبی و اینها حرف های درستی است اما زمانی
که حرف از استقلال ملی و حفظ قدرت می شود به هیچ وجه کارایی ندارد
. اینها برای ما میگویند. ولی برای خودشان که این کار را نمیکنند. نقدها و موانع این دولت چیست؟ دولت موانعی دارد برای پیشبرد این چهارچوب نظری اش. موانع داخلی و موانع خارجی. موانع داخلی ش چیست؟ ساختار سیاسی جمهوری اسلامی ست. که در قانون اساسی هم هست. بنابراین آقای سریع القلم میگوید اصل 152 تا 154 قانون اساسی که مربوط به روابط خارجی ایران هست موانع توسعه یافتگی ما هستند. چون در این اصل ها بحث استقلال هست، بحث مخالفت با سلطه هست. این رابطه ما را با کشورهای قدرتمند که کشورهای سلطه گر هستند و توسعه یافته هستند مشکل میکند. وقتی ارتباط ما با جهان توسعه یافته نباشد توسعه رخ نمیدهد. حتی ایشان میگوید این که اسلام را بخواهیم راهنمای عمل قرار بدهیم امکانش وجود ندارد برای توسعه یافتگی. چون اسلام اجازه نمیدهد که ما خیلی از مناسبات را داشته باشیم. میخواهم بگویم دغدغه توسعه یافتگی چقدر کانونی است که اسلام هم در ارتباط با آن تعریف میشود. اجازه میدهد ما به سمت توسعه برویم یا نه؟ آقای سریع القلم در آن کتاب یک جمله خیلی واضح دار؛ می گوید جمهوری اسلامی دچار پارادوکس است . پارادوکس جمهوری اسلامی چیست؟
می گوید هم می خواهد رشد کند هم استقلال داشته باشد. اصلا برای اینها انقدر بدیهی است که استقلال سیاسی با پیشرفت دو امر متضاد هستند. این کتابی ا ست که آقای روحانی مقدمه ش را نوشته است. اسلام و راهنمای عمل در همان کتاب است. کتاب مختصری هست. حتما آن را مطالعه کنید که
نگویید این حرف ها بی پایه و اساس است موانع خارجی اش چیست؟ هرچقدر هم که تو بخواهی کوتاه بیایی، آنها نمیگذارند، چیزی
به تو
نمیدهند.
مگر ما این را در دولت اصلاحات و سازندگی تجربه نکردیم؟ در دولت سازندگی بهترین روابط را در اروپا با آلمان داشتیم . که بعد ماجرای میکونوس پیش آمد و کیفرخواست علیه رییس جمهور و... ما دچار بحران در سیاست خارجه شدیم . یکی از ادواری که ما دچار بحران در سیاست خارجه شدیم دوره آقای هاشمی است. و دوره همین گرایش است. بحران در سیاست خارجی یعنی چه؟ یعنی که همه سفرای کشورهای اروپایی از ایران فرا خوانده شدند رفتند. یعنی بحران در دیپلماسی. در دوره اقای احمدی نژاد غیر از اشغال سفارت انگلیس ما
مورد دیگری نداشتیم. که ایشان هم با اشغال سفارت انگلستان مخالف بود. ولی در دوره ای که ما بهترین روابط را داشتیم آلمان عامل بحران در دیپلماسی ما بود. آقای ولایتی در سخنرانی ش میگفت که ما انقدر با صدر اعظم آلمان رفیق بودیم نشسته بودیم در دفترش که رو به رودخانه راین بود گفت که ببین گورباچف آمد پیش من نشست به من گفت که آب رودخانه راین را میبینی به سمت پایین میرود، اگر این آب برگشت به سمت بالا، کمونیست هم به شوروی برمیگردد. یعنی خصوصی ترین حرفایشان را به ما میزدند. همان دوره ای که اینها میگویند، این اتفاقات افتاد. بعد در دوره آقای خاتمی هم که بحث گفتگوی تمدن ها بود و بعد هم تبدیل شدیم به محور شرارت و.... بالاترین تهدیدات نظامی ایران در دوره آقای خاتمی بود. که پوتین به ما میگفت که مثلا چندم فروردین این حجم از نقاط شما را آمریکا میخواهد بزند. یعنی کسی در موضع رییس جمهور روسیه میگفت این نقاط شما را میخواهند بزنند. اینقدر تهدیدهای نظامی در سطح بالا بود.
ولی هیچ ربطی به سیاست خارجی که احمدی نژاد داشته باشد یا خاتمی داشته باشد ندارد. در همین دولت هم که شش ماه گذشته است مجموع لبخندهایی که زده شده، تماس های تلفنی که گرفته شده به کجا رسیده است؟ حجم تهدید نظامی که بالا رفته است. ما در جنگ سی و سه روزه وسط جنگ بودیم، آن موقع با ما چطوری حرف میزدند ؟ الان در این دولت آقای ظریف رفته سر قبر عماد مقنیه به عنوان گرامیداشت، آنها بیانیه دادند در شورای امنیت امریکا که چرا رفتی سر قبر یک تروریست؟ برای اینکه رفته سر قبر یک نفر هم، آنها میخواهند درباره اش نظر بدهند که برویم یا نرویم.
سه بار توافق نامه ژنو تا حالا نقض شده است.
ولی
این
دولت
چون
خودش
را
وصل
کرده
به
این
ماجرا،
نمیگوید
توافق
نامه
نقض
شده،
میگوید
روح
توافق
نامه
نقض
شده است.
خلاف
توافق
نامه
نیست
اما
روحش
را
نقض
کرده است.
منابع:
کتاب ها
چالشی در آینده ی سیاسی دولتهای ائتلافی
دولت و افکار عمومی
ژاپن کشوری رو به توسعه
توسعه و انواع آن
کتاب ایران و جهانی شدن
سایتها
سایت رسمی دکتر پرویز امینی استاد دانشگاه علامه (برگرفته از آن)
سایت رسمی دکتر سریع القلم استاد دانشگاه شهید بهشتی