پس از ارائه در اینجا بناست به صورت عمومی کار بشه خواهشا نکات و نظراتتون رو به صورت خصوص یا عمومی در مورد هر قسمت از این 6قسمت مرقوم بفرمایید.
ممنون...
1)
تصور کنید در جایگاه مسئول ناوبری کشتی قرار دارید. هنگامی که مشغول دیده بانی افق مقابل هستید (رصد محیطی)، دو چیز نظر شما را به خود جلب میکند. «یک کوه یخ» و «یک کشتی تدارکاتی» که باید به آن بپیوندید. شما سرعتها و جهتهای محتمل کوه یخ و نیز کشتی تدارکاتی را بررسی میکنید (تجزیه و تحلیل روندها) و اطلاعات حاصله را وارد رایانه کشتی میکنید (مدل سازی). سپس مسیر حرکت را چنان ترسیم میکنید که بجای برخورد با کوه یخ به کشتی تدارکاتی بپیوندید (نقشه راه). در حین انجام تمام این فعالیتها رویای خوردن غذای مطبوع و دیدار با دوستان قدیمی پس از پیوستن به کشتی تدارکاتی را در سر میپرورانید (چشم انداز سازی). متوجه میشوید که سرعتها و جهتهای کوه یخ و کشتی تدارکاتی ممکن است تغییر کند. لذا شروع به بررسی بر روی گزینههای ممکن در خصوص این تغییرات میکنید تا این اطمینان حاصل شود که بیشترین بخت برای پیوستن به کشتی تدارکاتی وجود داشته باشد (سناریو پردازی). علیرغم تمامی این برنامه ریزیها، شما میدانید که احتمال وقوع حادثهای غیر منتظره و برخورد با کوه یخ همچنان وجود دارد. لذا از خدمه کشتی میخواهید که به تمرین تخلیه اضطراری کشتی مبادرت ورزند (Gaming). هنگامی که آنان مشغول به تمرین هستند، شما خود را در موقعیت محتملترین وضعیت کشتی تدارکاتی فرض کرده و مراحل رسیدن به این وضعیت نهایی را ترسیم میکنید. (پس نگری)
کارهایی که شما در آن موقعیت به عنوان مسئول ناوبری کشتی انجام می دهید در حقیقت همان آینده پژوهی است با استفاده از تمام روشهای ممکن. آیندهپژوهی بازتاب دهنده چگونگی زایش واقعیّت «فردا» از دل تغییر«امروز»، است. آیندهپژوهی یا همان «Futures Study» موضوعات مختلفی را به صورت هم زمان در برمی گیرد به در نتیجه آینده پژوهی یک کار یک بعدی نیست. همانطور که در مثال کشتی دیدیم آینده پژوهی به صورت چند بعدی آینده را در نظر می گیرد و شرایط را توضیح می دهد و چندین احتمال را در کنار هم در نظر می گیرد. در حقیقت ما در آینده پژوهی وضعیتهای «ممکن»، «محتمل» و «دلخواه» برای دگرگونی از حال به آینده را بررسی می کنیم.
با این پیش فرض ذهنی که آینده اساساً دارای عدم قطعیّت است. واکنش بدون اندیشیدن به آینده امکانپذیر است، اما کنش امکانپذیر نیست، چرا که عمل نیاز به پیشبینی دارد. نیاز به تعقل از قبل دارد بر همین معیار هم هست که می گویند اقدامات ما در موقعیت های خاص نباید واکنشی باشد. کارهای واکنشی در خودش سطحی بودن را دارد، ابتدایی بودن جز فصول جدایی نشدی واکنش هاست، در حالی که در کنش و رفتار سطح بیشتری از آگاهی وجود دارد. معولا فکر شده است و یک تصمیم برای یک کار بلند مدت است. طبیعتا این حرف به این معنا نیست که تمام کنش ها آگاهانه است اما در حالت کلی درصد بیشتری از خودآگاهی در کنش نسبت به واکنش وجود دارد.
بدین ترتیب، افراد نه تنها میکوشند امور در حال رخ دادن را بفهمند، بلکه میکوشند اموری را که شاید رخ دهد یا بالقوه امکان رخ دادن دارد و یا در شرایط خاصی در آینده اتفاق خواهد افتاد، نیز بشناسند. افراد با بهره بردن از این شناخت، با حدس عالمانه، موقعیت کنونی خود را تشخیص داده، کارهایشان را دنبال می کنند. دقیقا کاری که برخی از سیاستمداران ما در انجام آن استاد هستند.
آینده پژوهی فراتر از پیشبینی است و ادعای پیشگویی هم ندارد. آیندهپژوهی هنر شکل دادن به آیندهاست. کسانی که این دانش را در دست دارند صرفا درک درستی از آینده نخواهند داشت بلکه این شناخت باعث می شود خود را در مسیر درست قرار دهند و آینده جهان را به دلخواه و خواستهٔ خود، شکل دهند. میتوان کشورها و جوامعی را دید که نتوانستند خود را با تحوّلات سازگار کنند و از این جهت از هم فروپاشیدند. آنها ذات تغییر را درست نشناختند. آیندهشناسی از این منظر دانش شناخت تغییرات است.
پس ما حداقل همانطور که تفکر دربارهٔ گذشته و حال می کنیم باید به آینده هم فکر کنیم. یا شاید بتوان گفت اصلا شناخت گذشته و حال نیز از آن روست که ما آینده نگری داشته باشیم.
منابع:
1. کتاب نظریه و روش در تحلیل گفتمان ، نویسنده: ماریان یورگنسن و لوئیز فیلیپس/ مترجم: هادی جلیلی
2. مبانی آینده پژوهی، نویسنده: وندل بل
3. الفبای آینده پژوهی، نویسنده: مهندس عقیل ملکی فر و همکاران
4. سایت پایگاه اطلاع رسانی دولت
5. سایت پرزیدنت دات. آی. آر
6. سایت مرکز مطالعات رسانه
7. وب سایت دکتر محمود سریع القلم
8. سایت پرویز امینی
9. مجله ها: مهرنامه، نسیم بیداری، رمز عبور و صدا
(سخن بی عیبت و نقص تنها بر زبان معصومی جاریست)
...محمد حسن خلعتبری...