پنجره‌ی بیست و هفتم

زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه روایت کرده‌اند اردیبهشتی می‌رسد از راه

زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه روایت کرده‌اند اردیبهشتی می‌رسد از راه

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۴ مطلب با موضوع «حرف شما» ثبت شده است

وقتی یک مرد غلیظ آرایش می‌کند

چه زمانی مردان آرایش غلیظ می کردند؟

جالب اینجاست که آرایش مردان اما به دوران هخامنشیان ختم نمی‌شود، مطالعه روی نقش برجسته‌ها و اشیاء به دست آمده از حفاری‌ها نشان می‌دهد که شاهان ساسانی هم آرایش می‌کردند.

پادشاه‌ پادشاهان، پادشاه هخامنشی ایران بر مهمانانش در تالار بزرگ وارد شد.او به چشمانش سرمه کشیده و موهایش را فر زده بود. گونه‌هایش را به سرخاب آغشته و لبانش را بنفش کرده بود. بدنش آراسته به زیور آلات بسیار بود...

 


آیا مردان در دوره‌های مختلف تاریخی ایران آرایش می‌کردند؟ در این زمینه اسناد و مدارکی وجود دارد؟
در تاریخ ما آرایش برای مردان نه تنها ناهنجار قلمداد نمی شده

که هنجار بزرگی هم بوده است و هیچ تناقضی با مردانگی یا قدرت محسوب نمی‌شده است. به عنوان مثال هرودت از زبان نمایندگان یونان پارسیان رو مردانی توصیف کرده که تمامی صورت و بدن خود رو آرایش میکردند و از زیورآلات استفاده میکردند و به پوشیدن لباس‌های فاخر علاقه داشتند. شاهان ساسانی هم آرایش می‌کردند. این شاهان موهای فر شدهشان را در تور میپیچیدند و بالای سر جمع میکردند و گوشوار و گردنبند به خود میآویختند و این رسم حتی تا دوره قاجاریان نیز ادامه داشته‌است.

 

 

سلام

می خوایم چند جمله با هم بخونیم

از جنس دغدغه

حرفایی که شاید تو ذهن خیلی از دخترای جوون و خانم های ایرانی باشه که حداقل یه بار بهش فکر کردن و به هر دلیلی الان گوشه ی تاقچه ی ذهنشون داره خاک می خوره.

این مقاله رو یکی از مخاطبان گرامی وبلاگ برامون فرستادن که البته باعث افتخار ماست که اینجا رو برای انتشار مقاله ی زیباشون انتخاب کردن معنیش اینه که دوست دارن این حرفا رو با همه ی شما در میون بذارن و ببینن نظرتون راجع به این حرفا چیه پس

لطفا خوانندگان محترم در نظر دادن خسیس نباشن.

چون حجمش زیاده مقاله رو به دو قسمت تقسیم می کنیم.

 

«بسم الله الرحمن الرحیم»

مردان بدحجاب

متنم را با آیه ای از قرآن شروع می کنم:

قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِذ رمَا یَصْنَعُونَ ( آیه 30 سوره نور )
به مردان مؤمن بگو دیدگان خویش را از نگاه به زنان اجنبی باز گیرند و فرجهای خویش را نگهدارند این برای ایشان پاکیزه تر است که خدا از کارهایی که می کنید آگاه است .

وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُوْلِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (آیه 31 سوره نور )
و به زنان با ایمان بگو چشم از نگاه به مردان اجنبی فرو بندند و فرجهای خویش را حفظ کنند و زینت خویش را جز آنچه آشکار است آشکار نسازند و باید که روپوش هایشان را به گریبان ها کنند و زینت خویش را نمایان نکنند مگر برای شوهرانشان ، یا پدران و یا پدر شوهران یا پسران و یا پسر شوهران و یا برادران و یا خواهرزادگان و یا برادرزادگان و یا زنان و یا آنچه مالک آن شده اند یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند و یا کودکانی که از اسرار زنان خبر ندارند ، و مبادا پای خویش را به زمین بکوبند تا آنچه از زینتشان که پنهان است ظاهر شود ای گروه مؤمنان همگی به سوی خدا توبه برید شاید رستگار شوید.

 

آیا حجاب فقط برای زن است؟

این سؤالی است که شاید به ذهن بسیاری بخصوص زنان خطور میکند. با مطالعه متون اسلامی و روایات و احادیث بزرگان دین متوجه خواهیم شد که مردان نیز باید حجاب را هم در مورد پوشش ظاهری و بخصوص در مورد حفظ نگاه خود رعایت نمایند. قطعاً مردها نیز مجاز نیستند با هر پوششی در جامعه حضور پیدا نمایند، هر چند نوع پوشش زنان با مردان متفاوت است لیکن مردان نیز باید حد و مرز پوشش مناسب برای یک مرد مسلمان را رعایت نمایند.

حدود شرعی حجاب آقایان!
براساس احکام شرعی یکی از حجاب های مهم مردان حجاب ایشان در زمینه نگاه کردن است. مردان بایستی غضّ بصر داشته باشند. این بدان معناست که چشم های خود را فرو افتاده نگاه دارند. البته این موارد را می توانید در رساله ها بخوانید چون مطلب زیاد می شود.

بازم سلام

               اول می خواستم تشکر کنم از استقبالی که برای این قسمت جدید یعنی حرف شما نشون داده شد. از تمام کسانی که این قسمت رو میخونن می خوام  که اگر مطلب قشنگی به ذهنشون می رسه که برای یکی مثل خودشون تو این سن و سال می تونه مفید باشه برام بفرستن.

یه تشکر ویژم از کسایی دارم که تا حالا مطلب فرستادن.

نکته ی آخر اینکه من به هیچ وجه تو مطالبی که برام فرستاده میشه دست نمی برم البته تا اونجایی که به معنای واقعی کلمه قابل انتشارباشه در نتیجه شاید خیلی از جاهای این مطالب از نظر من مورد تایید نباشه اما چون یه نفر لطف کرده و اونو فرستاده برای احترام گذاشتن به اون آدم حتما عمومیش می کنم.

نهایتا خودمم تو قسمت نظرات مثل بقیه براش نظر میزارم.

 

 

دانشجو چه کسی است؟!!

 

از دید مسئولین بالا مقام دانشگاه :

-
مهمترین رکن یک دانشجوی نمونه ، پرداخت به موقع شهریه است .

-
در مرحله اول ثبت نام دو چیز کافیست اول پذیرفته شدن و دوم فیش واریزی شهریه ، بقیه مدارک باشه برای بعد ( پول مهمه )

-
دانشجو فردی است که باید به موقع و قبل از استاد سر کلاس حضور داشته باشد

-
نگاه او قبل از کلاس به کفشهایش و در کلاس به جزوه هایش باشد .

-
فاقد هر گونه آرایش ظاهری ، باطنی ، داخلی و خارجی باشد .

-
از خونه مستقیم بره داخل کلاس و بعد از کلاس مستقیم بره خونه .

-
هر چی استاد و مسئولین دانشگاه گفتن بگوید چشـــــــــــم .

-
کاری به کار کسی نداشته باشه و کلا" چیکار داره که کی به کی یا با کی تا کی چیکار داره !!!

از دید اساتید محترم و زحمتکش :

-
سر کلاس سکوت رعایت شود .

-
سوالات سخت مطرح نشود .

-
هر کس بیش از 4 جلسه غیبت کند بی تربیت میباشد در نتیجه حذف .

-
کسی تیکه نیندازد .

-
افراد آخر کلاس ، ندید حذف

-
تقلب = مرگ

-
پروژه شما کپی است ، نمره بی نمره

-
نمره باقالی نیست که آخر ترم بین دانشجویانپخش شود بنابراین درس بخونین .

از دید دانشجویان پسر ( بیکاراشون ):

(
درتمامی موارد مثبت اندیشی فراموش نشود لطفا" )

-
عشق است دوران دانشجویی مخصوصا" اگه یک شهر دیگه باشی

-
شهریه رو که بابا جونی میده خرجمونم که خدا میرسونه

-
شب با بر و بچس بریزیم دور هم و تا صبح بگیم و بخندیم

-
کلاسهای صبح برای خالی نبودن عریضه است ، روم به دیفال سگ میره کلاس . ( ندید بگیرین این اصطلاحی عامیانه در عین حال نا درست میباشد )

-
ساعتهای سرو وعده های غذایی >>>> شام : ساعت 3 صبح به بعدصبحانه : اگه بیدار بودیم ساعت 12 یک تیکه نون به خاطر رفع بوی نامطبوع دهان میلنبانیم . – نهار : خدا خیر بده دانشگاه که حداقل یک سلف داره و هر چند غذاش به رستورانهای شهرمون نمیرسه !! ولی شکمتو برای چند ساعتی پر میکنه

مواد غذایی زمان دانشجویی : قلیون هلو نعناع ، تخمه ، مرغ همسایه ، تخم مرغ ( همسایه ) ، سیب زمینی ، سوسیس ، قلیون اینسری با طعم لیب سیمو ( سیب لیمو غنی شده ) ، انواع کنسروجات ، نون بسته ای کپک زده و انواع ترشیجات خونگی

-
تفریحات سالم : قلیون - .... بازی ( فرض کنین حکما" مار و پله منظورمه !! ) - ... بازی ( دخترانه فکر کنین ، عروسک بازی منظورمه ) - کشتی ( از فرنگی و آزاد گرفته تا کشتی چوخه و کشتی کج ) ، اس ام اس بازی ( معمولا" طرف اس ام اس داخل خوابگاه دختران یافت میشود ) - خدا خیر بده ایرانسل که وقت خالی دانشجویان پر کرده و برای رفع خستگی و فراقت از بار سنگین درسها با طرح بنفشش میتونی از بوق ساعت 12 تا خود 6 فکتو نرمش بدی - قبل از رفتن دانشگاه حدود یک ساعت از وقتهای باطله جلو آینه میگذره و اینجا موها و ریش و سبیل تازه روییده بسیار نمایان شده و دقت و تمرکز بیشتری لازم دارن – آب بازی تفریح سالمی هست که در هر خونه ای جای خاص خودش داره و باعث تمیزی و شادابی روحیه دانشجویان شرکت کننده میشه – در زمانهای گذشته دانشجویان هفته ای یک بار برای خلاص شدن از یکنواختی و ایجاد تنوعی در برنامه هاشون مراسم جر دادن داشتن که خوب الان به خاطر تورم و خارج شدن از زندگی غار نشینی کمتر از این مراسم دیده میشه و تقریبا" به منسوخجات پیوسته . مراسم به صورت خیلی ناگهانی و پنهانی شروع میشد به این صورت که زیر پوش و یا پیراهن همخونه ای عزیز جرانده* میشد و به محض روی دادن چنین اتفاقی همگی باید خودشون آماده جریده* شدن میکردن و آروم به کمک دوست دیگر جرانده* میشدن و در اینجا دوستانی که مقاومت میکردن غیر از هدف اصلی که پیراهن و معمولا" زیرپوششون بود جاهای دیگرشون هم مورد تجرید* قرار میگرفت و منجرد* میشد ( * صرفهای مختلف جـــر بر وزنهای مختلف )

-
مراسم قبل از خواب که بعضی وقتها جلو خواب گرفته و یا آسیبهای جسمی خطیری در پی دارن . ( منظورم همون بالش بازی و یا نمونه غیر انسانی اون به وجود آوردن چندین طبقه انسانی و یا لحاف تشکی بر روی اولین نگون بختی که خوابش ببره )

-
ضبط و نوارها و سی دیهای مختلف خوانندگان هم که از نون شب واجب تره .

-
حرکات موزونی که گاها" به صورت سمبل در اومده و داخل کلاسهای درس هم نمایان میشه .

عواید و دست یافتهای این گروه در طول و آخر ترم :

-
نمرات درخشان

-
سوز عاشقی

-
سینه ای پر آه و پردود

-
لباسهایی مستاجر*

-
لوازم منزلی که گویای وقایعی تاریخی هستند که در طول این دوران به سرشون اومده از قبیل سوراخهای فراوان و دور سوخته به خاطر زغال قلیون ، رنگهای زرد آثار چای و آبهای مخصوص مراسم ، موهای فراوان به علت ریزش شدید موها و پشمونجات

-
اعضا و جوارحی مصدوم به علت درگیریهای مختلف

-
فراگیری آشپزی مخصوصا" از نوع ماکارونی و پلوتن ( تن ماهی + برنج)

-
زخم معده

-
بی خوابی مفرط و جغد گونه

-
گوش گرفتگی ( طرح بنفش )

-
مرض شست گرفتگی ( به علت تعدد اس ام اس )

از دید دانشجویان دختر بیکار :

-
مخارج شهریه و خورد و خوراک با ددی جون

-
چقدر زندگی بدون آقا بالا سر خوش میگذره

-
دختران دائما" غیبت میکنن ولی همیشه در سر کلاسها حضور دارن .

-
نوشتن جزوه مهمترین کار و حضور در کلاسها مهمترین وظیفه در داخل دانشگاهه ( خدا داند چرا ؟! )

-
فراگیری پیشرفته مهمی به نام آمار گیری که در این زمینه مطلب فراوان است و چندین روز اندر مزایای آمار و آمارگیری در دختران به شخصه میتونم مطلب بدم . فقط همین بگم که سرعت پخش آمار از سرعت نور بالاتر هست و کافیه یکی از پسران کلاس پاچه شلوارش پشت کفشش گیر کرده باشه ، تا مستخدم خوابگاه متوجه این امر مهم میشه و دلایل پیدایش و رخداد چنین اتفاقی در میزگردهای شبانه مطرح میشه و نتیجه آخر اینه که پسرک عاشق یکی از دختران اون جمع هست .

-
تفریحات سالم : میزگردهای شبانه پیرامون پسرهای دانشگاه - گذراندن کلاسهای آرایشگری و گریم – طراحی لباس و ابداع مد – آشنا شدن با قلیون و طریقه چاغ نمودن و کا دود کردن آن – سر کار گذاشتن پسرها – نقاشی کردن در جزوات و تزئین آنها جهت اهدا به نیازمندان !! – جستجو و تحقیق در علل کنشهای متفاوت پسران – آموزش رذالت و شیطنتهای پسر کش – تمام تفریحاتی که پسران انجام میدن در میان دختران هم رایج شده و کافیه یک دور تفریحات پسران مرور کنین ، با این تفاوت که در دختران آخرش همیشه به گیس و گیس کشی منجر میشه - آشنا شدن با انواع خوراکهای سرد ( فست فود ) و کافی شاپهای شهرهفته ای هفت شب شرکت در تولد هم اتاقیها – جمع آوری شماره پسرها و ملغب شدن به 118 – تک زنگ زدن بی موقع و شبانه به گوشی پسران – اونهایی هم که خیرخواه هستن برای اینکه دوستشون صبح برای کلاس بیدار کنن تا صبح پلک رو هم نمیذارن – شرکت در تمامی تورهای سیاحتی ، زیارتی ، علمی و تخیلی دانشگاه .

عواید و دست یافتهای این گروه در طول و آخر ترم :

-
فراگیری هر نوع آرایش و مد لباس

-
تغییر قابل توجه از لحاظ ظاهری نسبت به بدو ورود به دانشگاه

-
کم آوردن حافظه گوشی جهت درج اس ام اس و شماره دوستان

-
تغییر ماهیت از یک دختر آروم به دختری شیطون و بازیگوش

-
یادگیری انواع مهارتهای شوهرداری و شوهر فراری

-
آشنایی با موارد برخوردهای اجتماعی و معضلات رفتاری

-
شکست در عشق

-
خیلی وقتها هم متاهل شدن یعنی رسیدن به هدف اصلی و والای دانشگاه

-
گوش گرفتگی و شست گرفتگی

-
زخم معده و پاشنه پا و ماهیچه های دوگانه فک


دانشجویان شاغل ( دختر و پسر فرقی نمیکنه )

-
این جیب اون جیب کردن و دویدن برای جور کردن هزینه بالای شهریه

-
دنبال رفع تداخل کلاسها و ساعات کار

-
گرفتن پاچه اساتید جهت منعطف کردن آنها ( به خاطر اینکه اگه غیبتها زیاد شد حذف نکنن )

-
واکس زدن کفش کارفرما به خاطر دادن مرخصی تحصیلی

-
انجام دادن هر گونه کارهای محیر العقول برای مشتری و ارباب رجوع ( به خاطر اینکه نپره)

-
گرفتن جزوه از هر کس و ناکسی و کپی کردن آن

-
برو سر کار ، بیا کلاس ، وسط کلاس زنگ میزنن بیا سر کار ، اگه شد برو خونه ، کلاست دیر شد ، کلاس ، کلاس ، بسه برو خونه بخواب ( با این اوضاع بنزین ... )

-
سرو وعده های غذایی یا ممکن نمیباشد و یا در بین کلاسها یا در بین راه به صورت ضربتی صورت میگیرد .

-
خوابیدن در سر کلاس

-
فکر پاس کردن چک ، جواب دادن به مسئول ، راه انداختن مشتری و ... به جای تمرکز روی درس !!

-
فکر درس ، تمرین ، پروژه ، میانترم ، پایانترم و .... به جای تمرکز در کار!!

عواید و دست یافتهای این گروه در طول و آخر ترم :

-
سر گیجه و موج گرفتگی

-
کارت سوخت خالی

-
پس انداز منفی و هجوم اقساط

-
مدرک

-
یک مشت جزوات درهم و برهم که چیزی از توش در نمیاد

-
افت شغلی

-
زخم معده و لاغری مفرط و چشمانی گود و چهره ای زرد

-
کلکسیونی از پاچه اساتید و مسئولین محترم

-
کوهی از دیون که تا سالیان دراز باید حملشون کرد

-
فراموش کردن هرگونه تمایلات و هنرهای قدیمی و بی میل شدن جهت ادامه آنها

-
کم شدن روابط دوستانه و خانوادگی در حد طرد از اون جمع

جیگر آدم خون میشه برای این قبیل دانشجویان . کیه که به دادمون برسه ... ( عضوی از دانشجویان شاغل )

در مجموع دانشجویی مثل پس گردنی و یا تو گوشی میمونه که هم میتونه از خواب بیدارت کنه و هم میتونه بهت آسیب برسونه این خود ما هستیم که انتخاب میکنیم

 

سلام به همه

 

فکر کردم شاید بد نباشه که یه قسمتی تو وبلاگ به مطالبی که مخاطبای محترمم می فرستن اختصاص پیدا کنه شاید این مطلب اولین و 

 

آخرین مطلبی باشه که شما برای این وبلاگ می فرستین شایدم نه به هر حال پر کردن این موضوع جدید با هر کسیه که دلش خواست. 

 

مطلبی که در ادامه می خونید رو یکی از مخاطبان وبلاگ برامون فرستاده و چون خودش گفته تو یه پست مستقل بزارمش اینجا می آد.

 

امیدوارم ازش خوشتون بیاد.


 

 

 

گلایه دکتر شریعتی از خدا و جواب سهراب سپهری از زبان خدا :                                                                                 

دکتر شریعتی:

پریشانم،
چه می‌خواهی‌ تو از جانم؟!
مرا بی ‌آنکه خود خواهم اسیر زندگی ‌کردی.

خداوندا!
اگر روزی ‌ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای ‌تکه نانی
‌به زیر پای‌ نامردان بیاندازی‌
و شب آهسته و خسته
تهی‌ دست و زبان بسته
به سوی ‌خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر می‌گویی
نمی‌گویی؟!

خداوندا!
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایه‌ی ‌دیوار بگشایی
لبت بر کاسه‌ی‌ مسی‌ قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرف‌تر
عمارت‌های ‌مرمرین بینی‌
و اعصابت برای‌ سکه‌ای‌ این‌سو و آن‌سو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر می‌گویی
نمی‌گویی؟!

خداوندا!
اگر روزی‌ بشر گردی‌
ز حال بندگانت با خبر گردی‌
پشیمان می‌شوی‌ از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت
خداوندا تو مسئولی.         

                                                                    

 


خداوندا
تو می‌دانی‌ که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است،
چه رنجی ‌می‌کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است

 


 

جواب سهراب:

منم زیبا
که زیبا بنده ام را دوست میدارم
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان
رهایت من نخواهم کرد
رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود
تو غیر از من چه میجویی؟
تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟
تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم
تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن
که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم
طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت
که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که
وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد
تویی زیباتر از خورشید زیبایم، تویی والاترین مهمان دنیایم
که دنیا بی تو چیزی چون تو را کم داشت
وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم
مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟
هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تو را از درگهم راندم؟
که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور؟!
آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را
این منم پروردگار مهربانت.خالقت.. اینک صدایم کن مرا

 



با قطره ی اشکی
به پیش آور دو دست خالی خود را. با زبان بسته ات کاری ندارم
لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم
غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟
بگو جز من کس دیگر نمیفهمد. به نجوایی صدایم کن.

بدان آغوش من باز است
قسم بر عاشقان پاک با ایمان
قسم بر اسبهای خسته در میدان
تو را در بهترین اوقات آوردم
قسم بر عصر روشن، تکیه کن بر من
قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور
قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد
برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو
تمام گامهای مانده اش با من
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان. رهایت من نخواهم کرد