پنجره‌ی بیست و هفتم

زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه روایت کرده‌اند اردیبهشتی می‌رسد از راه

زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه روایت کرده‌اند اردیبهشتی می‌رسد از راه

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۸۵ مطلب با موضوع «فرهنگی» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

کوه یخ (2)

 با توجه به اهمیت گروه سنی نوجوان و تاثیر گذاری بیشتر محصولات فرهنگی روی این گروه و همچنین فعالیت شدید کشورهای توسعه ی یافته در زمینه هایی که به نوجوانان و تاثیر گذاری بر آن ها مربوط میشود از جمله صنعت سرگرمی برای نوجوانان تا جایی که کیفیت تصاویر امروز در بازی های رایانه ای ازتصاویر یک فیلم سینمایی چیزی کم ندارد درصد آسیب  پذیری فرهنگی در این زمینه به مراتب افزایش می یابد. برخی از کارشناسان روان شناسی اسرائیلی چند سال پیش ادعایی را مطرح کرده اند. آنها گفتند اگر کسی کودکش را تا سن هفت سالگی به ما بدهد ما میتوانیم در این هفت سال تمامی آنچه را که می خواهیم از نظر  ایدئولوژیک و برخی از مبناهای فرهنگی در او نهادینه کنیم. شاید در نگاه اول این حرف خیلی اغراق آمیز و غیر منطقی به نظر بیاید اما با کمی تامل و بعد از بررسی نظریات سایر دانشمندان روان شناس به این نتیجه میرسم که: شاید این حرف را به تمامی نتوان پذیرفت اما در کل حرفی نیست که بشود به راحتی از کنارش گذشت. این ادعا یک ادعای بی پایه و اساس غیر علمی نیست و حرف تامل برانگیزی است.

 از دیگر مجاری انتقال محصولات ضدفرهنگی که در سالهای اخیر شاهد چند برابر شدن آن هستیم ماهواره ها هستند. بر اساس آمار  وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال گذاشته حدود 60درصد مردم تهران از مصرف کنندگان ماهواره بودند

بسم الله الرحمن الرحیم

(کوه یخ)

فرهنگ اساسا یک مقوله ی پیچیده و چند وجهیست برای همین اظهار نظر در این زمینه نیاز به تامل و تفکر عمیق دارد. جنس مسائل فرهنگی با جنس سایر مسائل اجتماعی متفاوت است به این معنا که مثلا اگر در حوزه ی سیاست سیاست مداری یک اظهار نظر ساده بکند در واکنش به این اظهار نظر آن سیاستمدار نه چندان مطرح، شاهد سیل واکنش ها و پیامدها خواهیم بود اما در زمنیه های فرهنگی ماجرا به گونه ای دیگر است. سخت ترین تندترین و بعضا شدید ترین اقدامات در این زمینه ها شاید دچار واکنش هایی با تاخیر و تردید شدید شود که البته این امر علل زیادی دارد. تمثیل فرهنگ به کوه یخ شاید بتواند به خوبی ذهن ما را با جنس فرهنگ و مسائل فرهنگی آشنا کند. همچنین علت اینکه چرا کار در زمینه های فرهنگی مشکلات زیادی با خود به همراه دارد.

  

اما آنچیزی که ما در این مقاله به دنبال آن هستیم بحث دیگریست. جدای از همه ی مباحث مطرح در این زمینه از مسائلی که همواره مورد غفلت واقع شده مسئله ی نحوه ی توزیع محصولات ضد فرهنگی در سطح جامعه است. برای اینکه بتوانیم ذهنیت روشنی در این باره پیدا کنیم ابتدا به تعریف مفاهیم کلی بحث مورد نظر می پردازیم.

786

 

 

پلنگ صید خودش را سریع خواهد کشت

من از نگاه غزال نجیب می ترسم

 

786

هم شور هم شعور


از آسیب هایی که شدیدا متوجه فرهنگ حسینی در ملل شیعه است تنزیل این فرهنگ در حد شورگرفتن و ابراز احساسات و عواطف در عزاداری است.متاسفانه تعریف قیام عاشورا وحرکت عظیم امام حسین(علیه السلام)دراذهان عمومی درحال  نزول یافتن است و محدود میشود به شور وحال دوران محرم.

تحریک احساسات و برانگیخته شدن عواطف دررابطه باعزاداری حسینی بسیارلازم وضروری است و موجب استحکام ایمان و پیوند دین با روح و روان مردم  میشود و اصلا مذهبی که در آن یک نقطه عطف احساسی و شورانگیز نباشد و روح و هیجان پیروانش را به غلیان درنیاورد مذهب ناقصی است  و یک نیروی محرکه برای انجام حرکتهای عظیم و تاریخ ساز کم دارد. چرا که اساسا هیجانات عاطفی است که حرکت زاست و روح بخش و آنجا که نیاز به ایثار و فداکاری است گزاره های عقلانی صرف هر چه هم کامل و دقیق باشند هیچ گاه کافی و کارساز نخواهند بود. وجه وارونه ی این قضیه هم باز ناقص میشود. یعنی وجود محرکهای عاطفی و نبود پایه ها و مبانی عقلانی . این که در وجود انسان جوشش عاطفی به وجود می آید اما نداند از کجاست و باید به کجا برود و این غلیان درونی را باید برای چه چیزی خرج کند و کجا باید به عرصه ی عمل درآورد .

هر دوی اینها غلط است: معرفت عقلانی بدون شور و شور بدون شعور و معرفت عقلانی .

اما آنچه که درمورد رابطه ی ما با حماسه ی حسینی مطلوب و کارساز است داشتن مبانی قوی عقلانی است و دانستن فلسفه ی قیام عاشورا آنطور که باید و معرفت پیدا کردن به حقیقت این حماسه و شناخت اهداف بزرگ و مقدس آن و ایمان آوردن به ظرایف و مسئولیتهایی که ذبح شدن حجت خدا با لب تشنه بر گردن ما میگذارد .

شاید بتوان گفت تنها با دانستن فلسفه ی قیام عاشوراست که روضه ی امام حسین(علیه السلام) و شرکت در مراسم عزاداری و شنیدن مصائبی که بر اهل بیت ایشان واقع میشود کارگر می شود .

و در آخر سخن باید مطلبی ضروری برای شناخت فلسفه ی قیام حسینی ذکر شود و آن اینکه  نباید به حرفهای محدود و مبهمی که دراین باره زده میشود بسنده کرد.

برای دریافت حقیقت مطلب مطالعه و تعمق بسیار لازم است. دائما میشنویم که حضرت فرمودند: من برای زنده کردن امر به معروف و نهی از منکر قیام کردم. اما نمیگویند که این چه معروفهایی بود که به آنها امر نمیشد و چه منکر هایی بود که از آنها نهی نمیشد و امام(علیه السام)را بر آن داشت تا برای احیای امر به آن و نهی از آنها این طور حماسه آفرینی کنند واهل بیت خود را تسلیم  بزرگترین مصیبت ها واسارت یزید نمایند. چرا که باید حقیقت امر کاملا روشن و علنی شود و ازگوشه ی کتاب ها وخطبه های امام حسین بیرون آورده شود و برای همه بازگو شود.

و بر ما شیعیان واجب است که با مطالعه و تفکر به پیام و هدف این حماسه ی سرخ پی ببریم و آن را بر همگان اعلام کنیم و برای تحقق آن تمام هستی و دارایی خود را فدا کنیم.

(بسم الله الرحمن الرحیم)
  • معرفی کتاب:


 همیشه تو ماه محرم یه احساس خاصی نسبت به واقعه ی عاشورا تمام وجودم رو فرامی گرفت. خیلی دوست داشتم راجع به حرکت امام حسین (ع) بیشتر بدونم. در اکثر کتاب ها و فیلم ها فقط اشاره ای به این واقعه می شد و این ها هیچ کدوم ذره ای از عطش من کم نمی کرد.


http://heyatgraphic.persiangig.com/image/89/MOHARRAM89/04/04moharram89-big01.jpg

 تا اینکه کتاب آه رو گرفتم. این کتاب اتفاقات حرکت امام حسین(ع) رو از نظر زمانی مرتب کرده و تقریبا با متن روان اون ها رو نوشته تا حدی که شاید وقت خوندنش احساس کنید یه رمان جذاب و عجیب رو دارین می خونید.

این کتاب که بازنویسی نفس المهموم هم به شمار می آد شرح اتفاقات حرکت امام(ع) از مدینه تا بازگشت اهل بیت ایشان به مدینه است که به قلم یاسین حجازی در انتشارات حکمت به چاپ رسیده. برای همین از نظر مستند بودن خیالتون راحت باشه چون جزء کتاب های مرجع در زمینه ی عاشورا به حساب میاد.

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم


نسبت هنر ودین


در عصر جدید ما شاهد استفاده ی ابزاری شدید از هنر هستیم.

دیگر هنر برای هنر عبارتی بی معنی تلقی می شود، حداقل در عرصه ی معادلات اجتماعی. البته این امر بیش از هرچیز در جوامع توسعه یافته مطرح است. جایگاه همه چیز کاملا مشخص است؛ مثل بازی شطرنج همه ی مهره ها در خدمت شاه هستند. حال اینکه شاه چیست قابل بررسی است ولی انقدر می دانم که شاه قطعا سیاست نیست.

در چنین جامعه ای همه چیز منظم است، هنر هم سر جای خودش است. بعضی وقت ها در حد سرباز و بعضی وقت ها حتی قدرت وزیر را پیدا می کند اما هیچ وقت و به هیچ عنوان شاه نمی شود.

این موقعیت در مبنای جوامع توسعه یافته ی امروزی و با مبانی تاریخی و جامعه شناسی غرب صادق است و الا هنر در مشرق زمین داستان خود را دارد و به خصوص هنر اسلامی که حقیقتا مطالب خیلی زیادی راجع به آن می توان گفت؛ مطالبی که متاسفانه امروز به آن توجهی نمی شود. اساسا جنس جامعه ی اسلامی و تاریخ آن، با جوامع غربی متفاوت است و این وضعیت هم اکنون نیز صادق است . انتقال فرهنگ غربی هنوز مبانی فرهنگی جوامع اسلامی را تغییر نداده، هرچند تا حدی برآن تاثیر گذاشته است.

در جوامع اسلامی به خصوص ایران دین و هنر رابطه ی تنگاتنگی با هم داشته اند. امن ترین جایگاه برای جلوه گری هنر مذهب بود و هنر و مذهب مکمل هم بودند، از جمله می توان به هنر معماری اشاره کرد که هنرمندان ایرانی انگیزه ی خود را از مذهب می گرفتند و این امر باعث رشد و ارتقای هنر و هنرمند در ایران می شد.

 میوه ی آن هم نمایان بودن هنرِ هنرمندانِ ایرانی در سراسر دنیاست از جمله بنای تاج محل در هند که از عجایب هفتگانه در جهان است، شاید بتوان گفت هنر روح دین بوده، نه ابزاری در خدمت دین.

در آن زمان لازم نبود برای لذت بردن از هنر به موزه ها یا.........رفت بلکه هنر در متن زندگی مردم جاری بود، قابل خرید و فروش نبود، ارزشش انقدر بالا بود که تنها خرج ارزشمندترین اعتقاد مردم میشد یعنی دین.

                             

در ساختن مسجدها توجه خاصی به معماری شده و حتی بهترین معماران هنر خود را در مسجدها نمایان می ساختند، هنری که در اصفهان نظیر آن را کم ندیده ایم. معماران ایرانی به ریزترین مسائل از قبیل رنگ کاشی ها هم توجه می کردند که رنگ مساجد رنگ آرامش بخشی باشد و روح انسان در آن به پرواز در بیاید و اصلا نماز و مناجات در چنین فضایی برای انسان لذت بخش خواهد بود.

اما امروز هنر دقیقا همان چیزی است که ما برای انتقال فرهنگ پیشینیانمان به آن نیاز داریم شاید تنها راه انتقال درست و عمیق فرهنگ نیاکان ما و همچنین اعتقادات دیرین جامعه ی مان در شرایط فرهنگی کنونی که به نوعی برخورد فرهنگی یا جنگ فرهنگی شباهت دارد هنر باشد. هنر بهترین زبان برای زدن حرفهایمان است.

حرفهایی که شاید امروز برخی فکر کنند که دیگر خریداری ندارد. پس برای دیندار بودن در شرایط فعلی اول باید هنرمند باشیم...

(سخن بی عیب و نقص تنها بر زبان معصومین جاریست.)

 ....محمدحسن خلعتبری...

 

دیگر نخواهد مرد حتی روز رستاخیز

شوری که در سر دارم از تو عشق بی پرهیز!

 

 

هرجا دیارت می شود دنیای من آنجاست

در چشم مولانا جهان یعنی همان تبریز

 

 

امشب که فرهادت در آغوش اجل خواب است

راحت بگیر آری ! تو هم در بستر پرویز

 

 

حتی مرا با وعده ی فردا نکردی شاد

دیروز بی تو ، حال بی تو ، آه! فردا نیز

 

 

جام حیاتم از رسیدن سخت خالی بود

ای مرگ ! شاید جام آخر را کنی لبریز

 

 

همچون درختان مرگ را آغاز می دانم

آماده ام ای «پادشاه فصل ها پاییز»

 

(از دوست عزیزم محمد علیزاده)


قدر   تو

مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که برمی گرداند ۲۰ سنت اضافه تر می دهد!

 

می گفت :چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را برگردانم یا نه؟

آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی

 

 

یا هو


(کمترین فایده ی عشق) 

 
راز این داغ نه در سجده طولانی ماست
بوسه اوست که چون مهر به پیشانی ماست

شادمانیم که در سنگدلی چون دیوار
باز هم پنجره ای در دل سیمانی ماست
... 
موج با تجربه صخره به دریا برگشت
کمترین فایده عشق پشیمانی ماست

خانه ای بر سر خود ریخته ایم اما عشق
همچنان منتظر لحظه ویرانی ماست

باد پیغام رسان من و او خواهد ماند
گر چه خود بی خبر از بوسه پنهانی ماست

"فاضل نظری"

 

 
 

 
 


      

           

        زان می عشق کز او پخته شود هر خامی     

          

  گرچه ماه رمضان است بیاور جامی