پنجره‌ی بیست و هفتم

زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه روایت کرده‌اند اردیبهشتی می‌رسد از راه

زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه روایت کرده‌اند اردیبهشتی می‌رسد از راه

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۸۵ مطلب با موضوع «فرهنگی» ثبت شده است

786


این سجده آخر نکند سجده سهو است؟
چندی است که این حافظه در خدمت ما نیست


ای دلبر من! تا غم وام است و تورم
محراب به یاد خم ابروی شما نیست

http://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim//Uploaded/Image/1393/04/26/139304260410592033223894.jpg


یک سکه سپردند، دو تا سکه گرفتند
گفتند که این بهره بانکی است، ربا نیست!


از بس که پی نان حلالیم شب و روز
در سجده ما رونق اگر هست، صفا نیست


به‌به، چه نمازی است! همین است که گویند
راه شعرا دور ز راه عرفا نیست!



خدایــــــــــا سرنوشت مرا خیر بنویس

تقدیری مبارک

تا هرچه را که تو دیر می خواهی زود نخواهم

وهرچه را که تو زود می خواهی دیر نخواهم...

                                                                                   

لیالی قدر- شب نوزدهم ماه مبارک رمضان -کهف الشهدا

                

       

                                      

/یک شب قدر به یاد ماندنی در کهف الشهدا/



http://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim//Uploaded/Image/1393/04/26/139304260410585483223894.jpg





786

سلام

قصه ی این آدمایی که پایین عکساشون رو میبینید از اونجا شروع میشه که یه روز کلی آدم خوش تیپ با چمدون های پر از پول به یه کشور مهاجرت می کنن و شروع می کنن به زمین خریدن تو این کشور.

اونا با هزارتا وعده ی جذاب و دوست داشتی و البته وجه نقد زیادی صاحب کلی زمین میشن تو اون نقطه از کره ی زمین و افرادی که تو این کشور زندگی می کردن هم خوشحال از اینکه تونستن پول نسبتا مناسبی به دست بیارن و این دو گروه خوش و خرم کنار هم زندگی می کردن.

اما این زندگی خوب خیلی دوومی نداره و یه روز کسایی که حالا صاحب کلی زمین تو اون کشور هستندبا سلاح های نظامی می افتن به جون گروه اول که ما می خوایم یه کشور جدید اینجا به وجود بیاریم.

می خوام سرزمین موعود درست کنیم. حالا چجوری؟ خب معلومه اینجوری:

هیچ وقت دوست ندارم اینجا از درد و غم و غصه بگم و بنویسم یا عکسی بذارم اما اینبار هر چی با خودم کلنجار رفتم دیدم که نمیشه که نمیشه.... من نمی تونم بی تفاوت باشم نسبت به اتفاقی که این روزا داره تو یه کشور دیکه می افته. اتفاقی که شاید این عکس بتونه یه بعد کوچیکش رو نمایان کنه.

یا این


یا این عکس


کودک سوری در زیرآوار


من دوست دارم همیشه شادی باشه. همه با اومدن به اینجا شاد شن و یه جورایی از این فضا انرژی بگیرن. اما چه میشه کرد که چند هزار کیلومتر اونوتر از کشورمون جون مردم بی گناه داره گرفته میشه و از هیچ نهاد بین المللی حقوق بشری هم صدایی بلند نمیشه.

با خودم بلند بلند فکر می کنم چطوره که برای اینکه یه گونه ی در حال انقراض جانوری وقتی می خواد منقرض بشه این همه حامی و دلسوز تو کل دنیا پیدا میکنه؟چطوره که بعضیا دنیا رو بخاطر به اصطلاح خودشون گرایش جنسی دو نفر به هم می ریزن و مثلا میگن تو ایران حقوق بشر اجرا نمیشه چون همجنس گرایان نمیتونن آزاد باشن. اما به فلسطین که میرسه همه ساکت میشینند و فقط نگاه می کنن.


انگار نه انگار که هر روز ده ها نفر انسان بی گناه دارن برای هیچ چیز جان خودشون رو از دست میدن. واقعا برای هیچ چیز....

زیاده خواهی یه عده آدم قدرت طلب که دستشون به خون کودکان بی گناه آلوده شده واقعا هیچ چیزه...

                                                              

کودک فلسطینی

حالا هر چی تو مجامع ملی و بین المللی گفته میشه که داره یه جنایت بزرگ تو این نقطه ی کره ی زمین اتفاق می افتده گوش کسی بدهکار نیست البته مردم دنیا خیلی این گروه احساس نفرت پیدا می کنن اما خب جالب اینه که صدای اونهام به جایی نمیرسه چون دولتمرداشون به چنین چیزی اعتقاد ندارن یا اصلا نمی خوان که اعتقاد داشه باشن. و اصلا دستشون با اونا تو یه کاسست.

 

شاید اصلا برای همینم باشه که بعضی از دولت مردان ما اصلا دوست ندارن که با دوستای اونا دست بدن و از این نظر باید بهشون حق داد. این رژیم برای اینکه همین یه ذره اعتراض از طرف مردم دنیا رو هم نداشته باشه زمانی که سر مردم به یه چیزی گرمه راهشون رو ادامه بدن که اینجوری صدای کمی هم در نیاد. اینطور میشه که مصادف با هر جام جهانی یه جنگ تو فلسطین اتفاق می افته و صحنه های بالا رو خلق میکنه.

از اینجا به بعدش یه کم احساسی میشه اما خب همه ی این اتفاقا باعث میشه که تو ذهن بعضیا یه حس انتقام پدید بیاد. کشورایی که شاید رو کاغذ اگر اراده کنن بتونن این رژیم رو با خاک یکسان کنند. اما یه سری تعهدات بین المللی و آینده نگری های خاص باعث میشه که این کار رو انجام ندن با همه ی اینا عشق به هم نوع و یه جور حس احترام به اینکه کسی سر اعتقادش ایستادگی کنه باعث میشه که اونا چیزی رو فراموش نکنن و اینجوری میشه که یه رویا تو ذهنشون برای همیشه می مونه. رویایی از جنس آزادی و برابری...

رویایی از جنس ایستادگی و عشق...

....رویایی به نام فلسطین....


786

روش تحلیل سیاسی

حکومتهای مستبد دنیا صرفه شان به این است که مردم سیاسی نباشند؛ مردم درک و تحلیل و شعور سیاسی نداشته باشند. اما حکومتی که می‌خواهد به دست مردم کارهای بزرگ را انجام دهد، نظام را می‌خواهد با قدرت بیپایان مردم به سرمنزل مقصود برساند و مردم را همه چیز نظام می‌داند، مگر مردمش به خصوص جوانان، و بالاخص جوانانِ دانشجویش- میتوانند غیر سیاسی باشند؟! مگر می‌شود؟! عالِمترین عالِمها و دانشمندترین دانشمندها را هم اگر مغز و فهم سیاسی نداشته باشند، دشمن با یک آبنبات تُرش می‌تواند به آن طرف ببرد؛ مجذوب خودش کند و در جهت اهداف خودش قرار دهد. این نکات ریز را باید جوانان ما درک کنند.» ره بر (12/8/72)

کتابی برای روش نظام‌مند تحلیل سیاسی
«روش تحلیل سیاسی» کتاب تازه‌ای از منشورات مؤسسه انقلاب اسلامی است. متن کتاب به شکل کامل برگرفته از بیانات ره بر است که در طول سنوات گذشته در صحبت های خود از راه و روش تحلیل مسائل سیاسی سخن گفته بودند.

کتاب از مقدمه‌ای در ضرورت تحلیل سیاسی به قلم دکتر عباس‌علی رهبر، استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی آغاز می‌شود. پس از آن کل متن خلاصه می‌شود در دو گفتار؛ گفتار اول، مقدمات لازم برای تحلیل سیاسی و گفتار دوم، مهارت‌ها و فنون تحلیل سیاسی است. در انتهای کتاب هم دو تمرین برای به‌کاربستن روش تحلیل سیاسی آمده است؛ یکی درباره مذاکره با آمریکا و دوم تحلیل کلان انقلاب اسلامی. ویژگی تمرین‌های ارائه‌شده در این است که حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای در این دو سخنرانی، دو مسأله‌ی مهم سیاسی را تحلیل می‌کنند و از آن‌جا که در این تحلیل‌ها از روش منظم و نظام‌مند بهره گرفته شده که کشف این نظام تحلیلی برای مهارت‌آموز تمرین بسیار مهم و جذابی خواهد بود.

از ویژگی‌های دیگر کتاب این است که علاوه‌بر ویژگی‌های مهارتی، کاربرد آن در سخنان رهبر انقلاب به صورت مصداقی نشان داده شده است. کتاب دستینه‌ای راه‌گشا برای جوانان دانشجو فعالان سیاسی است و این‌قدر کاربردی هست که می‌شود از روی دسته‌بندی آن، تحلیل‌های سیاسی رایج و مرسوم را نقد کرد.

در مقدمه این کتاب آمده است: برای تحلیل درست یک پدیده‌ی سیاسی، باید روش و منطق درستی داشت. «الزام روشی» به عنوان یک شاخص مهم در مباحث روز علمی مرتبط با «تحلیل سیاسی» مورد توجّه جدّی است ... تحلیل سیاسی روشمند می‌تواند به ارتقاء آگاهی، بینش و بصیرت جامعه کمک شایانی کند. با این ابزار است که فرد در جامعه ضمن شناخت منطقی و صحیح پدیده‌های سیاسی، در فضای غبارآلود فتنه و در هنگام درهم آمیختگی حق و باطل، می‌تواند گرفتار حیرت نشود و در لحظات حساس که باید نقش تاریخی و تکلیف شرعی خود را انجام دهد، قادر باشد با استفاده‌ی مناسب از ابزار و فنون تحلیل سیاسی، به تصمیمی مناسب، دقیق و صحیح برسد.

حسن الگوی «روش تحلیل سیاسی» در آن است که از تجارب علمی و عملی حوزه‌ی امر سیاسی در آن بهره‌گیری کامل صورت گرفته و سبب شده تا لوازم فهم و تحلیل پدیده‌های سیاسی و اجتماعی بهتر از روش‌های مرسوم مطرح‌شده برای جامعه فراهم آید.

786

وقتی که با خودت بلند، بلند فکر فلسفی می کنی

پراکنده گویی در باب، سینما، تکنولوژی و فرهنگ

سینما و در معنای عام آن تکنولوژی یک ابزار نیست، یک ظرف نیست که هر چیزی درونش ریخت آن شکل و ظاهر را به خودش پیدا کند و در عین حال و با یک زاویه ی دید دیگر هم میتوان گفت تکنولوژی همان پیام هم نیست که مک لوهان می گوید. این یعنی قدرت تکنولوژی مطلق نیست اما قدرتمند است  و بدون شک در پیام و هدف تاثیر گذار است.


550px-Make-Water-Candles-Step-3                 

 پس سینما (تکنولوژی) چیست؟

شاید بتوان گفت سینما یک راه است. در یک راه شما برخی جاها مجبور هستید بپیچید، مسیر را عوض کنید. طبیعتا برای اینکه این راه را به بهترین نحو و با سریع ترین زمان برویم باید ابتدا راه را بشناسیم. پس باید تکنولوژی را بشناسیم. باید آن را خوب بشناسیم حتی از قبل از اینکه کاملا در میان مردم رایج شود. ما باید رسانه را بشناسیم، باید سینما را بشناسیم. تا بدانیم کجای این جاده باید پیچید و کجا اگر نپیچیم برایمان گران تمام میشود.


حالا سوال این است که تکنولوژی، سینما و اساسا رسانه چه نوع جاده ای هستند؟ جاده ی کفی هستند که احتمال دارد مثلا در آن خوابمان ببرد و یا مثل جاده ی چالوس پر پیچ و خم هستند و چه آرام حرکت کنیم چه سریع اگر جایی جاده بپیچد و ما نپیچیم جایمان صاف وسط دره است. این به این معنی است که هیچ میانه ای وجود ندارد. اینجا ما درون یک جبر تاریخی قرار داریم یعنی یا باید جاده ( رسانه) را شناخت و جان سالم از پیمودن این مسیر به در برد و یا با عدم شناخت جاده و اصرار بر اینکه مثلا ما باید از جاده ی رشت می آمدیم نه چالوس محکوم به مرگ بود.(کسانی که هنوز کل تمدن غرب را نفی می کنند و مثلا قائل به ریاضی و فیزیک اسلامی هستند.) پس باید ماهیت سینما را شناخت، سینما مثل یک شمشیر است بالاخره به هر طرف که بچرخد سر کسی را میزند این یعنی یک تکنولوژی خنثی نیست. و اساسا شاید هیچ تکنولوژی خنثی نباشد.                                                                                                                                                       42856        

حکایت بعضی در برخورد با تمدن غرب و متعلقات آن مثل رسانه اینچنین است. شکی نیست که بهتر است ما زمین بازی خودمان را داشته باشیم. مثلا جاده را خودمان ساخته باشیم. برای همین گفته می شود که باید زمین بازی تعریف کرد و نباید در زمین بازی فرد دیگری بازی کرد مثل پدری که به فرزندش می گوید:( یا تو خونه با ماشین بازی کن یا تو حیاط دوچرخه بازی کن کودک فکر می کند که آزاد است در انتخاب اما در هر صورت کودک در زمین بازی پدر راه می رود زمانی این آزادی وجود دارد که بتواند در خانه را باز کند و در کوچه بازی کند.)


شرکت های فعال در حوزه تکنولوژی در چه سالی بنا نهاده شده اند؟

حالا سوال این است که این شناخت زمانی که ما در مبناها با یک جامعه و فرهنگ دیگر اختلاف داریم به چه درد می خورد؟ پاسخ روشن است اول اینکه ما در خلا زندگی نمی کنیم پس آینده و سرنوشت دیگر ملت ها و کشورها به آینده و سرنوشت ما گره خورده است و ما چه بخواهیم چه نخواهیم به آنها ربط پیدا می کنیم حال با این مقدمه میتوان گفت که اگر شما فرمول های تحلیلی کسی را بفهمید به راحتی می توانید با ذهن او بازی کنید. مثلا یک شبکه ی ماهواره ای ابتدا از سریال های کره ای شروع کرد برای جذب مخاطب ایرانی و سپس با یک شیب ملایم تضاد های فرهنگیش را بیشتر در برنامه هایش نشان داد سوال این است که ما چرا نباید تحلیل کنیم که چرا مخاطب از این خوشش می آید؟ چرا الان سریال های کره ای انقدر مورد توجه مردم است؟


پس شناخت اولیه از یک رسانه خیلی اهمیت دارد مثلا وقتی یک خانم و آقا با هم تنها میشوند در ماهواره وقتی که شما در خانواده باشید و فرزندتان هم نشسته باشد کانال را عوض میکنید اما در رسانه  داخلی این کار را نمی کنید چون می گویید این راسانه مثلا صحنه ی عمل جنسی را نشان نمی دهد. شما با پیش انگاره تصمیم میگیرید.

غذای بد مزه زائقه را عوض می کند این امر در خصوص فیلم و سریال هم به چشم می خورد یعنی با دیدن فیلم بد سلیقه ی عمومی زاید می شود و آنوقت است که دیگر آن اکثریت سلیقه اش به درد نمی خورد که قرآن میگوید اکثرهم لایعقلون.... این حرف درست است و حقیقت دارد اما این نباید باعث از بالا دیدن مردم شود. اینکه من میدانم و مردم نمی دانند. ما در زمان جوامع پیامبران که میبینیم قرآن می گوید اخاهم یعنی به پیامبر می گوید اینها برادران تو هستند کسی که از مردم فاصله بگیرد مرگ برایش حتمی است.



 پیامبران زمان ما نه دریا شکافتند نه عصایشان اژدها شده و نه خیلی کارهای دیگر کرده اند معجزه ی پیامبر این عصر  باید با مردم بودن باشد. نباید برای مردم قیم باشیم. دوران قیم مآبی گذشت. طبیعتا این حرف به معنای ساده لوحی و پذیرش آنارشیسم فرهنگی نیست. شعار دادن، برخورد شعاری و خنثی بودن عین هم دیگر است.

(سخن بی عیب و نقص تنها بر زبان معصومین جاریست.)

786

خبر

صفحه ی یک روزنامه ی جوان امروز / وقتی که داد علی مطهری هم در می آید

علی مطهری در مجلس:

" وزیر کشور باید پاسخ دهد که چرا نسبت به پدیده بانوان ساپورت‌پوش در سطح تهران و برخی از شهرها بی تفاوت است. این چه پوششی است که تا ٣٠ سانت بالای زانو آشکار است؟ از ابتدای انقلاب اسلامی حجاب استاندارد گذشته از چادر عبارت بود از شلوار، مانتو تا زانو و روسری و مقنعه. دولت اسلامی موظف است آن بخش از امر به معروف و نهی از منکر که مستلزم اعمال قانون است و کار مردم نیست را انجام دهد و بدیهی است که اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، مجلس شورای اسلامی به وظیفه خود عمل خواهد کرد."

786

/هنر قطعه ی گم شده ی پازل انقلاب/


مگر جامعه‎ای می‎تواند بدون قصه‎نویسی باشد؟

هیچ بیانی نمی‎تواند تاریخ را مثل داستان و قصه بیان کند. وقتی درباره تاریخ با زبان غیرهنری حرف می‎زنیم، مثل این است که از فاصله 10 هزار پایی زمین، از شهری عکس برمی‎داریم. هیچ بیانی مثل بیان این کتاب معروف شولوخف، دُن آرام، نمی‎تواند انقلاب اکتبر را نشان بدهد. او مثلا فقط به یک منطقه قزاق‎نشین رفته و از آن‎جا قضایا را برای ما شرح داده است؛ اما همه روستاها، منطقه قزاق‎نشین است؛ فرق نمی‎کند.در سیبری هم قضیه همین است. او ماجرا را برای ما نقل می‎کند و ما از نزدیک انقلاب را می‎بینیم. آن کتاب گذر از رنج‎ها... هم همین‎طور است... این‎ها جزییات را بیان می‎کنند. مگر جامعه‎ای می‎تواند بدون قصه‎نویسی باشد؟ واقعا انقلاب جزو آن حوادثی است که جز با زبان هنری، اصلا قابل بیان کردن نیست. 


شرح مزجی یکی از بیانات محوری مقام معظم رهبری در سال 1373 با استفاده از دیگر بیانات معظم له - دغدغه های فرهنگی


786
دیوارهای بیمارستان‌ها
 
بیشتر از عبادتگاه‌ها دعا شنیده‌اند . . .

 


786



قرآن من شرمنده توهستم که ازتو آواز مرگی ساختم که


  از هرکوچه وخیابان که می گذرم وقتی صدای قرآن به


گوشم میرسد میگویم چه کسی مرده است؟


(دکتر علی شریعتی)


786

گلنار

حاج قربان علی سلام علیک

پسر جان علی سلام علیک

 

نام بنده غلام می باشد

خدمتم هم تمام می باشد

 

رشته ام هست کارگردانی

ولی از منظر مسلمانی

 

چند سالی است در بلاد فرنگ

طی یک ارتباط تنگاتنگ

 

با اجانب شبانه محشورم

چه کنم از بلاد خود دورم

 

دشمنم با سکانس های لجن

مرگ بر سینمای مستهجن

 

راستی از دهاتمان چه خبر

از رفیقان لاتمان چه خبر

 

گاوها و خرانتان خوبند؟

همسر و دخترانتان خوبند

 

تجمع علیه حجاب ممنوع؟!!

یک نقد درون گفتمانی(انتقادی از تجمع چند روز پیش)

چـند روز گذشـته شاهد خبر برگـزاری تجمعی برای حـمایت از حـجاب و عفاف بودیم کـه با مخالفت فرمانداری تهران مواجه شد. از این تجمع چند برداشت و تحلیل در کل کشور از طرف طیف های مختلف مطرح شد و به نوعی در برخی رسانه ها بزرگ نمایی شد که:

  1.       جریان مذهبی یا اصطلاحا حزب اللهی در کشور قانون شکن و سرخوده است.
  2.      چرا آنها حق برگزاری تجمع غیرقانونی دارند و نیروی انتظامی با آنها برخورد نمی کند ولی با ما برخورد می کند؟
  3.     اینها هنوز به دنبال خواسته های خودشان هستند و خواسته های آنها ربطی به خواست عمومی مردم ندارد.

    هر سه نکته ی بالا به نوعی قابل تامل است. و نمیتوان از کنار آنها به راحتی گذشت. البته نه از این نظر که رسانه ها به این مسئله پرداخته اند اما باید از خودمان سوال کنیم آیا واقعا اینچنین است؟ در بین این نکات من روی نکته آخر تاکید بیشتری دارم یعنی اینکه خواسته ی این گروه از عموم مردم کیلومتر ها فاصله گرفته است. اگر بخواهم بی پرده صحبت کنم باید بگویم که تا به حال از خودتان پرسیده اید که چرا تفکر عمومی مردم نسبت به مجموعه های مردمی مثل بسیج عوض شده است یا حداقل به مثبتی گذشته نیست؟ یا مثلا مجموعه ای به نام سپاه . یعنی در این چند سال چه اتفاقی افتاده که باعث شده این تصور یا منفی شود یا مثل گذشته مثبت نباشد. من جواب این سوال ها را در نکته ی سومی که در بالا به آن اشاره کردم می بینم تجربه نشان داده است که این جریان یا به اصطلاح همان حزب اللهی ها (که البته به عنوان یک ایرانی به وجود این گروه افتخار میکنم. چرا که اینها بودند که در مواقع سرنوشت سازی مثل جنگ تحمیلی با افتخار آفرینی هایشان تاریخ ساز شند.) در مواردی نیز بازی خورده اند و ناخواسته صدماتی به تفکر و عقیده ی خودشان وارد کرده اند. با این نگاه پرانتز جدیدی باز می شود که در جای خود واقعا جای تامل دارد. این یعنی فردی که در یک موقعیت قرار گرفته فقط خیال می کند که دارد کار خوبی انجام می دهد و عملش در راه رضای خداست و...


    این بازی خوردن برای بعضی ها خیلی تلخ است و به قیمت از دست دادن خیلی چیزها تمام میشود. دوستی ها، رفاقت ها و گاه شکستن دل بعضی و.... تازه اینها کمترین هزینه هایی است که خیلی ها در این بازی می پردازند. اینجا است که باید گفت یک مومن واقعی هم نیاز به شور دارد هم شعور البته سوء تفاهم نشود منظور این مقاله به هیچ وجه این نیست که خدایی نکرده کسانی که در این تجمع حاضر شدند بی شعور هستند. نه تنها این نیست که اعتقاد من بر این است که حجاب دغدغه ی درست و منطقی است و اساسا برای کاهش خیلی از مفاسد اجتماعی، جرایم و حتی آزادی واقعی انسان ها و با خیال راحت زندگی کردن عزیزانمان باید به سمت ترویج حجاب برویم. در این حرف ها هیچ اختلافی وجود ندارد اما سوال این است که از چه راهی؟

    آیا مردان بدچشم هم به همین اندازه مورد غضب ما هستند؟


    چشم زخم و شور چشمی، واقعیت یا خرافه

    آیا مزاحمین به نوامیس و کسانی که از مشکلات مالی و خانوادگی برخی زنان سوء استفاده نموده و با پرداخت پول، آنان را در موقیعت تن فروشی قرار می دهند هم به اندازه زنان بدحجاب مورد خشم حزب اللهی ها قرار می گیرند؟

    آیا علت بدحجابی فقط به خواست و اراده یک فرد بر می گردد یا مقوله ای است اجتماعی که عوامل متعددی دارد و اراده و خواست زن یا مرد بدحجاب، بخشی از علت است و بسیاری از عوامل دیگر را نیز باید دید و قضاوت کرد؟

    اگر اهل برگزاری تجمع هستیم، چند تجمع در حمایت از قوه قضاییه برای برخورد با طلبکاران بزرگ بانکی برگزار کردیم؟

    چند بار جلوی درب سازمان مالیاتی کشور جمع شدیم تا بخواهیم که با قدرت و صلابت بیشتری نسبت به اخذ مالیات از فراریان بزرگی که درآمدهای هنگفتی در ایران کسب می کنند اما ریالی مالیات نمی پردازند برخورد شود؟

    چند بار جلوی بانک مرکزی تجمع کردیم و از رییس بانک مرکزی خواستیم تا نرخ دلار را آزاد نماید و این بزرگترین فرصت رانت خواری دولتی را از برخی آقازاده ها  بگیرد؟

    چند بار صدایمان را بر سر رییس سازمان تعزیرات بلند کردیم که آقا این شیوه بازرسی جواب نمی دهد و فقط رشوه دادن به بازرسان را نیز به تخلفات اضافه کرده است؟

    چند بار در محله خودمان گرانفروش و کم فروش را تحریم کردیم و از هماهنگی اهل محل از او خرید نکردیم تا اصلاح شود یا به ورشکستگی برسد؟

    به نظر شما اگر چنین تجمعاتی برگزار می شد، باز هم وقتی مردم عادی از کنار حزب اللهی های غیرتمند و پردغدغه رد می دشند، می گفتند که اینها به فکر درد مردم نیستند؟

    جالب است که هم زمان با انتشار خبر این تجمع از آقای هاشمی رفسنجانی در حمایت از زنان زیبارو جملاتی منتشر میشود یعنی همان زمانی که خبر جهت داری با عنوان تجمع غیرقانونی عده ای افراطی در حمایت از حجاب در جامعه پخش میشود، البته باید دید منظور ایشان از زیبا رو چیست؟ یعنی زیبایی ذاتی افراد است یا هنر آرایششان و حجم استفاده از لوازم آرایشی. جدای از این حرف ها آیا به نظر شما این امری عادی است؟ آیا این کار در زمین شخص دیگری بازی کردن نیست؟ شاید اساسا کسانی که در این تجمع شرکت کرده اند در زمین آقای هاشمی بازی کرده اند. و خدمتی غیر مستقیم به ایشان. البته به نظر حقیر این نوع تجمعات هم لازم است و هم ضروری اما به شرطی که نسبت انجامش با سایر سوال هایی که در بالا مطرح شد مثلا یک به ده باشد یعنی ده تجمع در زمینه ی اقتصادی برگزار شود و یکی دو تجمع هم در این زمینه چرا که در شرایط امروز حتی برای بهبود وضع حجاب و خیلی از مسائل فرهنگی دیگر نیز نیاز به دیدن وجوه اقتصادی آن داریم. و باید در نظر داشته باشیم که همه چیز هم با تجمع برگزار کردن درست نمی شود این کار تنها یک عامل فشار است که در کنار کار کارشناسی و دیگر کارها جواب میدهد اگر این اتفاق بی افتد چنین تجمع های اعتراضی، هم برد بیشتری خواهد داشت، هم اثر گذاری بالاتر.

    اما بدون در نظر گرفتن این مسائل شاید به نوعی اولویت ها را تشخیص نداده باشیم و با این کارها به جای آن که تفکرمان را جلو ببریم به آن ضربه زده ایم یا با ادبیات دیگر در زمین شخص دیگری بازی کرده ایم. حتما شما خواننده ی محترم تقسیم بندی حضرت علی(علیه السلم) درباره ی مسلمانان در نهج البلاغه  شنیده اید. همان چند خط تقسیم بندی ایشان راجع به برخی از مومنین که قدرت تشخیص ندارند برای کل تاریخ کفایت می کند. اصلا این واژه ای که خیلی ها از آن فقط برای زینت دادن صحبت هایشان استفاده می کنند و با این کار ها آن را کلیشه می کنند یعنی چه؟ واژه ی  (بصیرت) دقیقا چه معنایی می دهد؟


    برای اینکه این نقد درون گفتمانی را تایید کنم نیاز به حرف هایی بیش از این دارم فکر می کنم همه ی کسانی که درون پارادایم دینی تعریف می شوند نظر ره بر کشور را به عنوان یک نظر حساب شده و منطقی قبول دارند که به نوعی تفکر و نظر خود را با آن بسنجند حتی شاید نظر ایشان در این زمینه برای غیر مذهبی ها هم قابل توجه باشد. پس با هم ببینیم نوع نگاه رهبری به این مسئله چگونه است. توجه شما را به یکی از اظهار نظرهای ایشان در این زمینه جلب می کنم. اولی در آبان 89 که در دیدار با مردم قم بوده پس از اینکه برخی از عملکرد دولت در زمینه ی حجاب انتقاد می کنند ایشان می گویند من برخی از حرف ها که در این زمینه زده میشود را قبول ندارم. برای جا افتادن چنین مسئله ای باید کار فرهنگی کرد فیلم ساخت کتاب نوشت.


    آیا ما نشنیدیم که رهبری فرمودند تا بنده حرف از تهاجم فرهنگی می زنم به موی بلند و نوشته روی پیراهن جوانها در خیابان گیر می دهند؟

    من که می‌گویم تهاجم فرهنگی، عده‌یی خیال می‌کنند مراد من این است که مثلاً پسری موهایش را تا این‌جا بلند کند. خیال می‌کنند بنده با موی بلندِ تا این‌جا مخالفم. مسأله‌ی تهاجم فرهنگی این نیست. البته بی‌بندوباری و فساد هم یکی از شاخه‌های تهاجم فرهنگی است؛ اما تهاجم فرهنگیِ بزرگتر این است که اینها در طول سالهای متمادی به مغز ایرانی و باور ایرانی تزریق کردند که تو نمی‌توانی؛ باید دنباله‌رو غرب و اروپا باشی. نمی‌گذارند خودمان را باور کنیم.


    ره بر، 17/4/1383

    یا در جای دیگر که می گویند:

    او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمی‌بینند.

    شیخی به زن فاحشه گفتا مستی / هر لحظه به دام دگری پا بستی

    گفتا شیخا هر آنچه گوئی هستم / آیا تو چنان که مینمائی هستی؟

    ره بر، ۱۹/۷/۱۳۹۱

    در همین مورد بخوانید

    درست مثل مروارید(1)

    درست مثل مروارید(2)

    درست مثل مروارید(3)

    در ایران آزادی وجود ندارد

    فرهنگ امنیتی و امنیت فرهنگی

    حرف شما (وقتی یک مرد غلیظ آرایش می‌کند)

    حرف شما(مردان بد حجاب)

    خط تولید روسری


    ـ