پنجره‌ی بیست و هفتم

زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه روایت کرده‌اند اردیبهشتی می‌رسد از راه

زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه روایت کرده‌اند اردیبهشتی می‌رسد از راه

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۰۶ مطلب با موضوع «اجتماعی» ثبت شده است

786

دکتر قدرت‌الله رحمانی


خبرگزاری فارس: جرم سیاسی؛ تعریف یا تحریف؟

جرم سیاسی؛ تعریف یا تحریف؟

صرف نظر از الزام مقنن، کدام دلایل و موجهات حقوقی و قضایی اصرار بر تعریف جرم سیاسی را قابل توجیه می‌کند؟

مطلب حاضر مقدمه ای است برای گشودن باب گفت وگو میان مجموعه ای از صاحب نظران و حقوقدانان و سیاست مداران و کارشناسان و رسانه نگاران و- مخصوصا- دست اندرکاران و تمهیدکنندگان یک طرح قانونی درمجلس شورای اسلامی، درباره موضوعی کشدار و پیچیده که البته امروزه در دنیا بیشتر جنبه تاریخی دارد ولی بیش از 30 سال است نظام قضایی و قانون گذاری ما را مشغول و گرفتار کرده است.

نتیجه متن پیش رو، یک جمله است که همین ابتدا بیان می شود تا نمایندگان محترم کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس که روز گذشته طرح مذکور را به تصویب رساندند و نیز سایر نمایندگان ملت که تصویب نهایی طرح موکول به نظر آنان است، مطلب را با تامل و تانی بخوانند، شاید در پایان یک دوره مباحثه کم و بیش طولانی و احیانا ملال آور به نقطه ای رسیدند که بی واهمه و با صدای بلند همین یک جمله را اعلام کردند:

(تعریف قانونی جرم سیاسی نه موجه و مستدل و معمول و مصلحت است و نه مطلوب و مستحسن و مقدور و مشکل گشا)

واما نمایندگان محترم ملت هروقت فرصت کردند این چند نکته رابخوانند:

1.تعریف قانونی جرم سیاسی ،موجه ومستدل ومصلحت نیست ودرهیچ یک از قوانین اساسی دنیا چنین تکلیفی برای قانونگزار مقررنشده است. حکم به چنین تکلیفی بدون ابتنا برتاملات پیشینی وکارشناسی دوراندیشانه ایجادشده وفاقد پیش اندیشگی و سابقه و نمونه تجربه شده در نظام های حقوقی معتبر دنیاست و این مقدار صراحت درتمهید قانونی جرم ومجرم سیاسی، در هیچ نظام حقوقی ای به مصلحت شناخته نشده است. حقوق غربی به رغم شناسایی مفهوم جرم سیاسی، هیچگاه و در هیچ دوره‌ای ـ حتی در دوران طلایی رژیم ارفاقی در حق مجرمین سیاسی ـ به تمهید روشن و بی‌ابهام قوانین مربوط به تعریف جرم سیاسی و تعیین مصادیق مجرم سیاسی تن نداده است. سنت تاریخی «پرهیز ازتعریف قانونی جرم سیاسی»،برخلاف آن چه معمولا گفته می شود ناشی ازاستیصال و اجبار مقنن یا انکاراین مفهوم درنزدحقوق دانان، نیست وریشه درنوعی اختیار آگاهانه وانتخاب معطوف به مصلحت ازجانب نظام های حقوقی دارد؛ همان مصلحتی که در عصرحاضر نیزبه رغم عبور نظام های حقوقی ازتفکیک و تمایز جرم و مجرم سیاسی،سایه اش برسر سیاست جنایی سنگینی می کند و غایت نظام کیفری را تحقق نظم پایدار و ثبات و امنیت می داند،آن چنان که سخت‌گیری بر عاملان برهم زننده نظم و امنیت و مرتکبان جرایم علیه حکومت ـ که حالا دیگر نه جرایم سیاسی، بلکه جرایم امنیتی خوانده می‌شود ـ در ردیف ویژگی‌های اصلی نظام‌های نوین کیفری به شمار می‌رود. پیش بینی اصول ارفاقی و حمایت خاص از متهمان سیاسی، یادگار مقطعی از دوران مدرن است که درپی انقلاب های اروپایی علیه حکومت های مطلقه و استبدادی عصر فئودالی، نظام های حقوقی در پی حمایت و حفاظت از فعالان سیاسی و مطبوعاتی انقلابی دربرابر قدرت های سرکوبگر بودند. اما با تحکیم پایه های دادگستری مستقل و مقتدر و در عین حال توسعه تضمین های قضایی موثر برای عموم متهمان- اعم از سیاسی و عمومی-  ازیک سو، و سلب موضوعیت ازجرم سیاسی به علت تحکیم وگسترش دموکراسی و رقابت پذیری قدرت سیاسی ازدیگرسو، به تدریج فلسفه تمییز و تفکیک جرم و مجرم سیاسی از غیرسیاسی زائل شد. با این وجود در هیچ دوره ای حتی در دوران اولیه تاکید بر تفکیک یادشده-که ازتوسعه قضایی وسیاسی ادعایی کنونی خبری نبوده است- هیچ یک از نظام های حقوقی جوامع معیار (از جمله فرانسه به عنوان بنیانگذار تفکیک جرم سیاسی از غیرسیاسی) درموضع «تعریف قانونی جرم سیاسی» قرارنگرفته اند وتعیین مصادیق جرم سیاسی عموما از طریق دادگاه ها و نوعا درباره مقوله «استرداد مجرمان» در روابط بین المللی صورت تحقق پذیرفته است. ازاین رو اصرار برلزوم اجرای تکلیف مقنن درتعریف جرم سیاسی برپایه استدلال بروضع متفاوت ما با کشورهای پیشرفته وتاکید بر توسعه نایافتگی قضایی وسیاسی ایران- به فرض صحت این ادعا- موجه به نظر نمی رسد.

2.تعریف قانونی جرم سیاسی ،مطلوب ومستحسن ومعمول نیست. نظام های حقوقی ای که جرم سیاسی را در قوانین موضوعه خود طی 2 قرن اخیر تعریف کرده اند اندکی بیشتر از تعدادانگشتان یک دست است ودراین میان ماهیت رژیم سیاسی اغلب قریب به تمام همین نظام های معدودنیز،بسیارقابل تامل است: قوانین جزایی آلمان هیتلری، ایتالیای موسولینی، لیبی معمر قذافی و حزب بعث عراق(صدام حسین) ویکی دونظام دیگر.غیر ازاین موارد معدود، هیچ نظام حقوقی ای دیگری که جرم سیاسی را تعریف کرده باشد، شناسایی نشده است.باتوجه به ماهیت اقتدارگرایانه رژیم های یادشده، به سختی می توان هدف ازتعریف جرم سیاسی در این نظام ها را، اعطای ارفاق و حمایت از معارضین سیاسی به حساب آورد و برعکس، انگیزه تمهید قانونی برای شناسایی این دسته از متهمان و شدت عمل علیه آنها را، آسان ترمی توان به عنوان عامل اصلی در رویکردتقنینی مذکورپذیرفت. به عبارت دیگر هدف از تعریف و شناسایی جرم و مجرم سیاسی در قوانین این کشورها، نه ارفاق و احیانا «تخفیف در مجازات» بلکه اتفاقا اعمال «کیفیات مشدده» و سرکوب قانونی معارضان حکومت می تواندباشد. با امعان نظر به این انگاره، تعریف قانونی جرم سیاسی نه فقط موجه وبه مصلحت نیست بلکه درمیان رژیم های خوشنام تاریخ معاصر، معمول و رایج هم نیست و چه بسا امری است نامطلوب و احیانا مذموم، که ضررش محتمل است و نظام جمهوری اسلامی را در عداد نظام های بدنام پیش گفته قرار می دهد.

3.تعریف قانونی جرم سیاسی، مفید و مقدور و مشکل گشا نیست. تلاش بی سرانجام برای تعریف قانونی جرم سیاسی درایران سابقه ای نزدیک به دودهه دارد و همین سابقه طولانی ازامتناع موضوع حکایت می کند. اول بار،پس از رویداد دوم خرداد 1376 و بر سر کارآمدن دولت اصلاحات، تلاش برای تعریف جرم سیاسی دردستور قرارگرفت و پس از تغییر وتبدیل ها وکش وقوس های فراوان سرانجام طرحی به تصویب مجلس رسیدکه با 18 ایراد شرعی و قانون اساسی از سوی شورای نگهبان مواجه شد و پس از آن که مجلس در رسیدگی مجدد، به اصلاح بخشی از ایرادات موردنظر شورای نگهبان تن نداد، در نهایت، به مجمع تشخیص مصلحت ارسال گردید و بالاخره با تعویض رئیس قوه قضائیه و سپس تغییر اکثریت مجلس در پی برگزاری انتخابات مجلس هفتم، رئیس جدید قوه قضائیه از مجمع تشخیص مصلحت درخواست کرد رسیدگی به مصوبه مجلس ششم درباره تعریف جرم سیاسی از دستور کار مجمع خارج شود. بعد از ناکامی اصلاح طلبان در تصویب قانون جرم سیاسی،دورجدید کوشش هابرای تدارک وتمهید مجدداین قانون، پس ازچندسال وقفه وباحکم مندرج درماده 130 قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی کشور مبنی برتکلیف قوه قضائیه به تهیه لایحه تعریف جرم سیاسی وتفکیک آن ازسایرجرایم، آغاز شدکه این کوشش ها نیز به نتیجه نرسید. حوادث سال1388وشرایط سیاسی کشور در سال های اخیرنقطه عطف تازه ای در موضوع کهنه ودنباله دارجرم سیاسی ایجادکرد و باروی کارآمدن دولت جدید، مرحله دیگری از داستان قانون جرم سیاسی آغاز شد. در دورجدید، طرحی راجع به جرم سیاسی با امضای جمعی از نمایندگان مجلس به جریان افتاده است که رویکردی متفاوت به مقوله جرم سیاسی داردوفاقد مبانی ونشانه های شناخته شده در موضوع تفکیک جرم سیاسی از غیرسیاسی است. مقدمه توجیهی طرح فعلی جرم سیاسی ازتقسیم بندی خودساخته ای درماهیت جرایم سیاسی سخن گفته که درادبیات موضوع کاملا ناشناخته است وتا پیش ازاین درهیچ یک ازمتون متضمن موضوع جرم سیاسی –نه درواژگان ونه درمفهوم- سابقه ندارد.

در این مقدمه، با تفکیک وتعریف دونوع جرم سیاسی برون سیستمی ودرون سیستمی، هرگونه اعمال مجرمانه علیه نظام سیاسی– که جرم سیاسی برون سیستمی تلقی می شود-از عدادجرایم سیاسی مشمول اصل168قانون اساسی خارج شده وبرهمین اساس درفصل اول طرح، عناوین مجرمانه سیاسی در حد پاره ای ازجرایم علیه برخی مقامات کشوری ونیز جرایم انتخاباتی وجرایم موضوع قانون احزاب فروکاسته شده است. محتوای طرح قانونی تعریف جرم سیاسی - که اکنون درکمیسیون قضایی مجلس مراحل تصویب را می گذراند واصل آن به مقاله ای بازمی گردد که پیش تر توسط یکی از دست اندرکاران مرکز پژوهش های مجلس منتشرشده - به تنهایی سند گویایی بر تعریف ناپذیری جرم سیاسی است ازآن روی که به نام «تعریف» جرم سیاسی به «تحریف» این مفهوم  پرداخته است. این طرح که اکنون درقالب آخرین تدبیر نطام تقنین کشوربرای برون رفت ازچالش 35 ساله راجع به تعریف جرم سیاسی در دست بررسی است ،آیینه تمام نمایی از انگاره «قانونگذاری ناگریر» پیش رو می گذارد که سایه اش درسه دهه گذشته بر سرنهاد قانونگذاری سنگینی کرده ودست کم نزدیک به دودهه، تمهید قانون جرم سیاسی را ازباب رفع تکلیف قانونی- ونه حل معضلی واقعی- به دغدغه متولیان امورقضایی وتقنینی مبدل کرده است.

براستی اگرتعریف قانونی حرم سیاسی درچارچوب منطق ومبنای اصلی واولیه آن - یعنی تدارک قانونی ارفاق های قبل،حین وپس از دادرسی درحق معارضین حکومت- مقدور ومطلوب ومصلحت ومفید وموجه بود، آیا به خلق و ابداع مفاهیم بیگانه با موجهات رژیم ارفاقی، وبرساختن نظامی خلاف مقصود مقنن اساسی از انشاء اصل 168، نیازی وجود داشت؟    

این طرح حتی اگر تصویب شود و از صافی شورای نگهبان هم بگذرد نه تنها برداستان ملال انگیز تعریف جرم سیاسی نقطه پایان نخواهد گذاشت، که باب تازه ای از مطالبات سیاسی ومناقشات حقوقی– به خصوص با وضع جدیدکشور درمناسبات بین المللی که تشدیدتهاجم گسترده ویکپارچه غرب علیه جمهوری اسلامی به بهانه نقض حقوق بشررا موجب شده است - خواهد گشود و نه تنها باری از دوش نظام عدلیه برنخواهد داشت که دستاویز جدیدی برای هجمه به تمامیت نظام سیاسی فراهم خواهدکرد.

برادران عزیز و نمایندگان شریف! طرحی که ازباب اسکات خصم به تصویب آن همت گماشته اید نه تنها به مقصود موردنظر منتهی نخواهدشد بلکه زبان اصحاب خصم را در طعن و تعریض علیه نظام در داخل و خارج گشوده ترخواهدکرد.

تعریف جرم سیاسی  میسر نیست وتحریف به جای تعریف هم پسندیده نیست.شایدوقت آن رسیده باشد که با اتکا به ادله استوار، یک بار برای همیشه ،روراست وبی رودربایستی اعلام کنید الزام قانون گذاربه تعریف قانونی جرم سیاسی، موجه و مفید و مصلحت و ممدوح و مقدور و مشکل گشا نیست.

اگر برای اعلام چنین موضعی آمادگی ندارید، دست کم درتصویب طرح کذایی درنگ کنید و پرسش زیر را پیش روی خود و همه دست اندرکاران و صاحب نظران موضوع قراردهید:

(صرف نظر از الزام مقنن، کدام دلایل و موجهات حقوقی و قضایی اصرار بر تعریف جرم سیاسی را قابل توجیه می‌کند؟)

 

 

786

خبر

صفحه ی یک روزنامه ی جوان امروز / وقتی که داد علی مطهری هم در می آید

علی مطهری در مجلس:

" وزیر کشور باید پاسخ دهد که چرا نسبت به پدیده بانوان ساپورت‌پوش در سطح تهران و برخی از شهرها بی تفاوت است. این چه پوششی است که تا ٣٠ سانت بالای زانو آشکار است؟ از ابتدای انقلاب اسلامی حجاب استاندارد گذشته از چادر عبارت بود از شلوار، مانتو تا زانو و روسری و مقنعه. دولت اسلامی موظف است آن بخش از امر به معروف و نهی از منکر که مستلزم اعمال قانون است و کار مردم نیست را انجام دهد و بدیهی است که اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، مجلس شورای اسلامی به وظیفه خود عمل خواهد کرد."

786

/هنر قطعه ی گم شده ی پازل انقلاب/


مگر جامعه‎ای می‎تواند بدون قصه‎نویسی باشد؟

هیچ بیانی نمی‎تواند تاریخ را مثل داستان و قصه بیان کند. وقتی درباره تاریخ با زبان غیرهنری حرف می‎زنیم، مثل این است که از فاصله 10 هزار پایی زمین، از شهری عکس برمی‎داریم. هیچ بیانی مثل بیان این کتاب معروف شولوخف، دُن آرام، نمی‎تواند انقلاب اکتبر را نشان بدهد. او مثلا فقط به یک منطقه قزاق‎نشین رفته و از آن‎جا قضایا را برای ما شرح داده است؛ اما همه روستاها، منطقه قزاق‎نشین است؛ فرق نمی‎کند.در سیبری هم قضیه همین است. او ماجرا را برای ما نقل می‎کند و ما از نزدیک انقلاب را می‎بینیم. آن کتاب گذر از رنج‎ها... هم همین‎طور است... این‎ها جزییات را بیان می‎کنند. مگر جامعه‎ای می‎تواند بدون قصه‎نویسی باشد؟ واقعا انقلاب جزو آن حوادثی است که جز با زبان هنری، اصلا قابل بیان کردن نیست. 


شرح مزجی یکی از بیانات محوری مقام معظم رهبری در سال 1373 با استفاده از دیگر بیانات معظم له - دغدغه های فرهنگی


۷۸۶


همین الان اورژانس تهران خبر داد دو نفر از هموطن هامون بر اثر باد تهران جان خودشون رو از دست دادن. (که البته در اخبار تکمیلی این تعداد به 5نفر رسید)

د


میگم اینایی که میگن مرگ نزدیکه همچین خیلی هم بیراه نمیگنا!!

786
دیوارهای بیمارستان‌ها
 
بیشتر از عبادتگاه‌ها دعا شنیده‌اند . . .

 

786

بیایید عهد ببندیم که مثل باران باشیم!
آسمانی شویم اما درد زمینی ها را فراموش نکنیم
حُسن باران این است
که زمینی ست، ولی
آسمانی شده است
و به امداد زمین می آید...



786



قرآن من شرمنده توهستم که ازتو آواز مرگی ساختم که


  از هرکوچه وخیابان که می گذرم وقتی صدای قرآن به


گوشم میرسد میگویم چه کسی مرده است؟


(دکتر علی شریعتی)

تجمع علیه حجاب ممنوع؟!!

یک نقد درون گفتمانی(انتقادی از تجمع چند روز پیش)

چـند روز گذشـته شاهد خبر برگـزاری تجمعی برای حـمایت از حـجاب و عفاف بودیم کـه با مخالفت فرمانداری تهران مواجه شد. از این تجمع چند برداشت و تحلیل در کل کشور از طرف طیف های مختلف مطرح شد و به نوعی در برخی رسانه ها بزرگ نمایی شد که:

  1.       جریان مذهبی یا اصطلاحا حزب اللهی در کشور قانون شکن و سرخوده است.
  2.      چرا آنها حق برگزاری تجمع غیرقانونی دارند و نیروی انتظامی با آنها برخورد نمی کند ولی با ما برخورد می کند؟
  3.     اینها هنوز به دنبال خواسته های خودشان هستند و خواسته های آنها ربطی به خواست عمومی مردم ندارد.

    هر سه نکته ی بالا به نوعی قابل تامل است. و نمیتوان از کنار آنها به راحتی گذشت. البته نه از این نظر که رسانه ها به این مسئله پرداخته اند اما باید از خودمان سوال کنیم آیا واقعا اینچنین است؟ در بین این نکات من روی نکته آخر تاکید بیشتری دارم یعنی اینکه خواسته ی این گروه از عموم مردم کیلومتر ها فاصله گرفته است. اگر بخواهم بی پرده صحبت کنم باید بگویم که تا به حال از خودتان پرسیده اید که چرا تفکر عمومی مردم نسبت به مجموعه های مردمی مثل بسیج عوض شده است یا حداقل به مثبتی گذشته نیست؟ یا مثلا مجموعه ای به نام سپاه . یعنی در این چند سال چه اتفاقی افتاده که باعث شده این تصور یا منفی شود یا مثل گذشته مثبت نباشد. من جواب این سوال ها را در نکته ی سومی که در بالا به آن اشاره کردم می بینم تجربه نشان داده است که این جریان یا به اصطلاح همان حزب اللهی ها (که البته به عنوان یک ایرانی به وجود این گروه افتخار میکنم. چرا که اینها بودند که در مواقع سرنوشت سازی مثل جنگ تحمیلی با افتخار آفرینی هایشان تاریخ ساز شند.) در مواردی نیز بازی خورده اند و ناخواسته صدماتی به تفکر و عقیده ی خودشان وارد کرده اند. با این نگاه پرانتز جدیدی باز می شود که در جای خود واقعا جای تامل دارد. این یعنی فردی که در یک موقعیت قرار گرفته فقط خیال می کند که دارد کار خوبی انجام می دهد و عملش در راه رضای خداست و...


    این بازی خوردن برای بعضی ها خیلی تلخ است و به قیمت از دست دادن خیلی چیزها تمام میشود. دوستی ها، رفاقت ها و گاه شکستن دل بعضی و.... تازه اینها کمترین هزینه هایی است که خیلی ها در این بازی می پردازند. اینجا است که باید گفت یک مومن واقعی هم نیاز به شور دارد هم شعور البته سوء تفاهم نشود منظور این مقاله به هیچ وجه این نیست که خدایی نکرده کسانی که در این تجمع حاضر شدند بی شعور هستند. نه تنها این نیست که اعتقاد من بر این است که حجاب دغدغه ی درست و منطقی است و اساسا برای کاهش خیلی از مفاسد اجتماعی، جرایم و حتی آزادی واقعی انسان ها و با خیال راحت زندگی کردن عزیزانمان باید به سمت ترویج حجاب برویم. در این حرف ها هیچ اختلافی وجود ندارد اما سوال این است که از چه راهی؟

    آیا مردان بدچشم هم به همین اندازه مورد غضب ما هستند؟


    چشم زخم و شور چشمی، واقعیت یا خرافه

    آیا مزاحمین به نوامیس و کسانی که از مشکلات مالی و خانوادگی برخی زنان سوء استفاده نموده و با پرداخت پول، آنان را در موقیعت تن فروشی قرار می دهند هم به اندازه زنان بدحجاب مورد خشم حزب اللهی ها قرار می گیرند؟

    آیا علت بدحجابی فقط به خواست و اراده یک فرد بر می گردد یا مقوله ای است اجتماعی که عوامل متعددی دارد و اراده و خواست زن یا مرد بدحجاب، بخشی از علت است و بسیاری از عوامل دیگر را نیز باید دید و قضاوت کرد؟

    اگر اهل برگزاری تجمع هستیم، چند تجمع در حمایت از قوه قضاییه برای برخورد با طلبکاران بزرگ بانکی برگزار کردیم؟

    چند بار جلوی درب سازمان مالیاتی کشور جمع شدیم تا بخواهیم که با قدرت و صلابت بیشتری نسبت به اخذ مالیات از فراریان بزرگی که درآمدهای هنگفتی در ایران کسب می کنند اما ریالی مالیات نمی پردازند برخورد شود؟

    چند بار جلوی بانک مرکزی تجمع کردیم و از رییس بانک مرکزی خواستیم تا نرخ دلار را آزاد نماید و این بزرگترین فرصت رانت خواری دولتی را از برخی آقازاده ها  بگیرد؟

    چند بار صدایمان را بر سر رییس سازمان تعزیرات بلند کردیم که آقا این شیوه بازرسی جواب نمی دهد و فقط رشوه دادن به بازرسان را نیز به تخلفات اضافه کرده است؟

    چند بار در محله خودمان گرانفروش و کم فروش را تحریم کردیم و از هماهنگی اهل محل از او خرید نکردیم تا اصلاح شود یا به ورشکستگی برسد؟

    به نظر شما اگر چنین تجمعاتی برگزار می شد، باز هم وقتی مردم عادی از کنار حزب اللهی های غیرتمند و پردغدغه رد می دشند، می گفتند که اینها به فکر درد مردم نیستند؟

    جالب است که هم زمان با انتشار خبر این تجمع از آقای هاشمی رفسنجانی در حمایت از زنان زیبارو جملاتی منتشر میشود یعنی همان زمانی که خبر جهت داری با عنوان تجمع غیرقانونی عده ای افراطی در حمایت از حجاب در جامعه پخش میشود، البته باید دید منظور ایشان از زیبا رو چیست؟ یعنی زیبایی ذاتی افراد است یا هنر آرایششان و حجم استفاده از لوازم آرایشی. جدای از این حرف ها آیا به نظر شما این امری عادی است؟ آیا این کار در زمین شخص دیگری بازی کردن نیست؟ شاید اساسا کسانی که در این تجمع شرکت کرده اند در زمین آقای هاشمی بازی کرده اند. و خدمتی غیر مستقیم به ایشان. البته به نظر حقیر این نوع تجمعات هم لازم است و هم ضروری اما به شرطی که نسبت انجامش با سایر سوال هایی که در بالا مطرح شد مثلا یک به ده باشد یعنی ده تجمع در زمینه ی اقتصادی برگزار شود و یکی دو تجمع هم در این زمینه چرا که در شرایط امروز حتی برای بهبود وضع حجاب و خیلی از مسائل فرهنگی دیگر نیز نیاز به دیدن وجوه اقتصادی آن داریم. و باید در نظر داشته باشیم که همه چیز هم با تجمع برگزار کردن درست نمی شود این کار تنها یک عامل فشار است که در کنار کار کارشناسی و دیگر کارها جواب میدهد اگر این اتفاق بی افتد چنین تجمع های اعتراضی، هم برد بیشتری خواهد داشت، هم اثر گذاری بالاتر.

    اما بدون در نظر گرفتن این مسائل شاید به نوعی اولویت ها را تشخیص نداده باشیم و با این کارها به جای آن که تفکرمان را جلو ببریم به آن ضربه زده ایم یا با ادبیات دیگر در زمین شخص دیگری بازی کرده ایم. حتما شما خواننده ی محترم تقسیم بندی حضرت علی(علیه السلم) درباره ی مسلمانان در نهج البلاغه  شنیده اید. همان چند خط تقسیم بندی ایشان راجع به برخی از مومنین که قدرت تشخیص ندارند برای کل تاریخ کفایت می کند. اصلا این واژه ای که خیلی ها از آن فقط برای زینت دادن صحبت هایشان استفاده می کنند و با این کار ها آن را کلیشه می کنند یعنی چه؟ واژه ی  (بصیرت) دقیقا چه معنایی می دهد؟


    برای اینکه این نقد درون گفتمانی را تایید کنم نیاز به حرف هایی بیش از این دارم فکر می کنم همه ی کسانی که درون پارادایم دینی تعریف می شوند نظر ره بر کشور را به عنوان یک نظر حساب شده و منطقی قبول دارند که به نوعی تفکر و نظر خود را با آن بسنجند حتی شاید نظر ایشان در این زمینه برای غیر مذهبی ها هم قابل توجه باشد. پس با هم ببینیم نوع نگاه رهبری به این مسئله چگونه است. توجه شما را به یکی از اظهار نظرهای ایشان در این زمینه جلب می کنم. اولی در آبان 89 که در دیدار با مردم قم بوده پس از اینکه برخی از عملکرد دولت در زمینه ی حجاب انتقاد می کنند ایشان می گویند من برخی از حرف ها که در این زمینه زده میشود را قبول ندارم. برای جا افتادن چنین مسئله ای باید کار فرهنگی کرد فیلم ساخت کتاب نوشت.


    آیا ما نشنیدیم که رهبری فرمودند تا بنده حرف از تهاجم فرهنگی می زنم به موی بلند و نوشته روی پیراهن جوانها در خیابان گیر می دهند؟

    من که می‌گویم تهاجم فرهنگی، عده‌یی خیال می‌کنند مراد من این است که مثلاً پسری موهایش را تا این‌جا بلند کند. خیال می‌کنند بنده با موی بلندِ تا این‌جا مخالفم. مسأله‌ی تهاجم فرهنگی این نیست. البته بی‌بندوباری و فساد هم یکی از شاخه‌های تهاجم فرهنگی است؛ اما تهاجم فرهنگیِ بزرگتر این است که اینها در طول سالهای متمادی به مغز ایرانی و باور ایرانی تزریق کردند که تو نمی‌توانی؛ باید دنباله‌رو غرب و اروپا باشی. نمی‌گذارند خودمان را باور کنیم.


    ره بر، 17/4/1383

    یا در جای دیگر که می گویند:

    او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمی‌بینند.

    شیخی به زن فاحشه گفتا مستی / هر لحظه به دام دگری پا بستی

    گفتا شیخا هر آنچه گوئی هستم / آیا تو چنان که مینمائی هستی؟

    ره بر، ۱۹/۷/۱۳۹۱

    در همین مورد بخوانید

    درست مثل مروارید(1)

    درست مثل مروارید(2)

    درست مثل مروارید(3)

    در ایران آزادی وجود ندارد

    فرهنگ امنیتی و امنیت فرهنگی

    حرف شما (وقتی یک مرد غلیظ آرایش می‌کند)

    حرف شما(مردان بد حجاب)

    خط تولید روسری


    ـ


     

    خطاهای راهبردی دولت/ نحوه ی برخورد دولت با چالشها


    در تحلیل جامعه شناختی ما باید الگوی نظری داشته باشیم. یعنی سازمان مفهومی داشته باشیم .ما فهم جامعه شناختی از دولت را در واقع در چند مفهوم مطرح میکنیم. از طریق یک مفهوم چند گزاره ای. گزاره اول: نحوه برخورد دولت با چالش ها. میخواهیم ببینیم ظرفیت اجتماعی سیاسی اش چقدر است؟ دو: نحوه تعامل با جامعه  سه: خطاهای راهبردی. کیفیت و کمیت خطاهای راهبردی دولت. ما دولت را در این چند ماه گذشته از طریق پایه هایش بررسی می کنیم. میخواهیم ببینیم در واقع چقدر پایه های مستحکمی دارد. ما در مورد عملکرد و رفتار دولت فعلا حرفی نمی زنیم. از رفتارها به عنوان نشانه استفاده میکنیم برای فهم پایه های دولت یا فنداسیون دولت. که بعددرباره ی ارتباطش با چالش ها و ارزشها اظهار نظر کنیم .چهار: تکوین اجتماعی و سیاسی دولت. دولت در چه شرایط اجتماعی سیاسی تکوین پیدا کرده است؟ پنج: قدرت موجه سازی دولت چقدر است؟


    اولین مورد تکوین شرایط اجتماعی سیاسی دولت است.دولت که در انتخابات شکل میگیرد، در شرایطی شکل میگیرد که تکوینش ویژگی هایی داشته است. تکوین دولت از نظر اجتماعی سیاسی چگونه بوده است؟ دولت از یک عقبه اجتماعی مستقل برخوردار نیست. دولت وامدار پایگاه های اجتماعی دیگری ست. بنابراین این ظرفیت دولت را در ورود و خروج به مسائل آسیب پذیر میکند. دو: وزن عقبه هایی که دولت را حمایت کردند از خود رییس جمهور بیشتر نباشد کمتر نیست. یعنی آقای هاشمی و آقای خاتمی. اولین بار است که این اتقاق افتاده است. در دولت های قبلی، خاتمی یا احمدی نژاد اینچنین عقبه های بزرگتر از خود یا در حد خود نداشتند. این قدرت مانور رییس جمهور را ضعیف میکند. پیروزی رییس جمهور پیروزی سیاسی بوده است. یعنی با سیاست ورزی انتخابات رو برده است. رای هایش گفتمانی نیست. یعنی آراء عمیق نیست. آراء ریشه دار نیست. زود میتواند در نوسانات اجتماعی از دولت فاصله بگیرد. یعنی وقتی سبد کالا پیش می آید پایگاه های دولت زود ریزش میکند. چون پیوستگی های ایدئولوژیک و عاطفی و گقتمانی ندارد.


     از نظر کمی هم که آراءش آراء زیادی نیست. بنابراین دولت از نظر اجتماعی در شرایط ضعیفی شکل گرفته است. دولت موجود یه دولت ائتلافی است. دولت های ائتلافی دولت های ضعیفی هستند.همه جا در ادبیات سیاسی دولت ائتلافی دولت ضعیفی است. در دنیا دولت های ائتلافی از پارلمان شکل میگیرند. نظام های پارلمانی هستند. وقتی که ائتلاف شد دولت شکننده میشود. یعنی خواسته های خودش را نمیتواند حداکثری پیش ببرد.باید به خواسته های بخشی که باهاش ائتلاف کرده توجه کند. الان یکی از اعتراضاتی که جریان اصلاح طلب به دولت دارند به عنوان بخشی از ائتلاف، این است که خواسته های ما در دولت جدی نیست. خواسته های ما داخلی است.آزادی سیاسی و اینها است. تو فقط معطوف شدی به خارج. دوم نحوه برخورد دولت با چالش هاست. دولت با چالش هایش چطور برخورد کرده تا الان؟ این دولت سه چالش دارد. چالش ها گریز ناپذیرند برای این  دولت. یعنی ذاتی این مبنای نظری این چالش ها است. دولت با این چالش ها بخواهد یا نخواهد روبرو خواهد شد. اما کاری که  میتواند بکنه چیست؟  این چالش ها را به تاخیر بیندازد.

    عمقش را کم کند. گستره ظهور و بروزش را محدود کند. زمان به صحنه آمدن را به تاخیر بیندازد. ولی به سرعت چالش ها ظهور و بروز کردند. چالش استقلال توسعه به سرعت وارد فضای اجتماعی شده است.  یعنی دو سه ماه از دولت گذشته در سیزده آبان چالش خودش را نشان میدهد. بیست و دوم بهمن که شش ماه از دولت گذشته چالش خودش را نشان میدهد. یعنی در اداره کردن چالش ها ناتوان بوده است. یا بحث توده و نخبه که شما دیدید با بحثی که مشاور رییس جمهور در یک فضای اجتماعی کرد. بحث لبوفروش ها را میگویم. در اداره چالش هایش دولت ضعیفی بوده است. نتوانسته چالش هایش را مدیریت کند، بتواند به تاخیر بیندازد، محدودش کند. دغدعه استقلال دغدغه نسبتا جدی شده است. در حالی که در دولت خاتمی دغدغه استقلال انقدر دغدغه جدی نبود. خطاهای راهبردی دولت چیست؟ اصلا اهمیت خطاهای راهبردی در فهم دولت ها چیست؟ شما میتوانید خطاهای تاکتیکی داشته باشید. خطاهای تاکتیکی یعنی چه؟ شما مسیر را درست فهمیدی، چهارچوب ها را درست تشخیص دادی. در تکنیک و روش و نوع مواجهه ات مشکل پیدا کردی. اینها ایرادی ندارد. مثلا دولت دنبال این بود که سیزده آبان پرشکوه برگزار نشود. ولی برعکس شد. اینها میشود خطاهای تاکتیکی. چون استراتژی شان درست است. وقتی میگوییم تعامل با غرب، نباید بگذاریم تعاملمان با غرب خراب بشود. وقتی یک ملت بریزند در خیابان  مرگ بر آمریکا بگویند که نمیشود تعامل کرد. بنابر این درست بود ولی تاکتیک را نتوانستند اعمال کنند. فضایی درست شد که سیزده آبان بزرگ شد. خطاهای راهبردی چیستند؟ خطاهایی هستند که شما در ایده هم خطا کردی. یعنی مسیر غلطی را باز کردی. آثارش چیست؟ آثارش به اندازه خطاهای تاکتیکی نیست. آثارش خیلی فزاینده است و گسترده. اولین خطای راهبردی دولت گره زدن تمام کارامدی و ناکارامدی خودش با روابط خارجی است. یعنی همه ارزیابی دولت در مورد روابط خارجیش است. روابط خارجی را در دولت بزرگ کرده است. نسبت دولت با روابط خارجی را خیلی بزرگ کرده است. اشکالش چیست این خطا؟ اینکه ابتکار عمل در روابط خارجی با دولت نیست. یعنی در مذاکرات هسته ای با پنج به اضافه یک چقدر شما ابتکار  عمل دارید در روابط خارجی چقدر آنها دارند؟ دیدید که. بعد از توافق ژنو تحریم های جدید کردند. شما ابتکار عمل دستت نداری، میخواهی چه کار کنی؟ الان شما بیایید بگویید به عنوان دولت آقای روحانی مذاکرات با 5+1 پایان یافته است، نتیجه ش چه میشود به لحاظ اجتماعی؟ شکست دولت میشود. بخش های داخلی که دولت دارد کار میکند دیگه دیده نمیشود. مورد ارزیابی قرار نمیگیرد. کل فضای اجتماعی معطوف شده به روابط خارجی. یعنی دولت شکست و پیروزی اش را جایی  گذاشته که ابتکار عمل دستش نیست. اصلا الان توافق نامه را نقض میکنند. دولت اگه بیاید بگوید شما توافق نامه را نقض کردید که باید شکست را بپذیرد. بنابراین میگوید روحش نقض شده، خودش نقض نشده. این به خاطر آن است که انقدر فضای راهبردی پیدا کرده که شما نمیتوانی باهاش خیلی راحت کنار بیای. دومین خطای راهبردی دولت نقد رادیکال گذشته است.یعنی در مورد اول تصمیم گیری در روابط خارجی هم با دولت نیست اصلا من میگویم همه اش در اختیار دولت آقای روحانی باشد، چقدر ابتکار عمل می تواند داشته باشد؟ بعد همه دولت را وصل کردید به آنجا. دومین خطا نقد رادیکال گذشته است.


    monazereh

    هر گفتمانی که بر سر کار است بخواهی نخواهی گفتمان رقیب در برابرش شکل میگیرد. این طبیعی است. مهم این است که بتوانی این گفتمان را ضعیف نگه داری. دیر به میدان بیاوری اش. بتوانی باهاش کاری بکنی که چالش زیادی برایت به وجود نیاورد. ولی وقتی  وارد شدی در نقد رادیکال گذشته به شکلی که احمدی نژاد از تو درخواست مناظره کرد این یعنی تو خیلی تند وارد شدی. در فاصله کوتاهی گفتمان رقیب تو، یه عنصری اش یه کسی یا نشانه هایش به میدان آمده. از تو درخواست مناظره کرده. تو نمیتوانی مناظره را بپذیری. بنابراین همه حرفایی که زدی زیر یک علامت سوال بزرگ قرار میگیرد. الان این علامت سوال کوچک است ولی به تدریج که دولت جلو برود، از نظر اجتماعی که ضعیف تر بشود منتقدینش ظرفیت اجتماعی بیشتری پیدا میکنند. آن وقت آن علامت سوال جدی تر میشود. شما نباید گذشته را خیلی رادیکالی نقد کنی. چونکه فضا اشباع شده است از نقد گذشته. نقد گذشته به صورت اشباع انجام شده است. دیگه معرفت جدیدی به مخاطب محیط اجتماعی تو نمیدهد. تو فقط فضایی فراهم میکنی برای اتفاقی که افتاد. بعد هم پاسخی نداری که بدهی. سومین خطا هم که سبد کالا بود11954453151817762013molumen_red_square_error_warning_icon.svg.med. خطای راهبردی بود. از ایده تا عمل خطای راهبردی دولت بود. از نظر اجتماعی دولت خودش را بر دو عنصر سلبی ایجادی تشکیل داد.  یکی تدبیر، دولت قبلی رو معروف میکرد به بی تدبیری دوم پوپولیسم در دولت قبلی. که هر دو در اینجا زیر سوال رفت. دولت الان در شرایط پسا سبد کالا است. دولت پساسبد است. یعنی مساله سبد و سبد کالا از نظر اجتماعی چنان عمقی دارد که بک گراند اصلی دولت را تشکیل میدهد. دولت نمیتواند از این بک گراند بیرون آید. دولت الان اذعان کنه که ما باید دنبال تدبیر باشیم. اصلا جامعه جدی نمیگیرد. یا بگوید من مخالف پوپولیسم هستم دیگه نمیتواند این ادبیات را به کار ببرد. وقتی میگویم شرایط پساسبد یعنی قبل از سبد کالا دولت یک موقعیت اجتماعی داشت پس از سبد یک موقعیت اجتماعی دیگر دارد. دولت در این بک گراند گیر کردهاست. اینکه شما بعد شش ماه میایی به سمت عذرخواهی از تواضع و فروتنی آقای روحانی نیست. از عمق اشتباهی ست که ماجرا پیدا کرده. هیچ راهی جز این نیست. ولی این ایده از اول تا عمل غلط بود. ششمین گزاره فرسودگی ادعاهای متمایز است. که یکیش در سبد کالا اتفاق افتاد. دولت با ادعاهای متمایزی آمده بود . میگفت نسبت به گذشته ادعاهای من اینهاست. یکی از جاهایی که ایده فرسوده شد کجا بود؟ اینجا بود. بنابراین دولت در زمینه خطاهای راهبردی، خطاهایش زیاد است. سه تا خطا در شش ماه.


    توافق هسته‌ای

    خطاهای بزرگ که بعضا شاید غیر قابل جبران باشد. دولت از بحثی که در روابط خارجی ایجاد کرده نمیتواند بیرون  بیاید. این میشود تهدید برای جمهوری اسلامی. چون آنها هرچی بگویند این دولت نمی گوید که مذاکرات شکست خورد. همیشه آنچه  که اتفاق افتاده رایک جوری تفسیر میکند که بتواند روابطش را ادامه بدهد. الان هی توافق نامه رو نقض میکنند بعد ما میگوییم سفیر سوئیس را فراخواندیم. اگر روحش را نقض کرده پس سفیر سوئیس را برای چه فراخواندی؟ مذاکرات کارشناسی را مگر ما تعطیل نکردیم دفعه اول؟  اگر روحش بود پس چرا آنها را تعطیل کردیم؟ حالا روحش چیست؟ چجوری جسمش از روحش جداست؟ برای اینه که توجیه  کنند چون دولت احساسش این است که اگر در مذاکرات هسته ای و روابط خارجی شکست بخورد، دولت شکست خورده است. دولت دیگر هیچ برگ برنده ای برای بازپس گیری فضای اجتماعی سیاسی ایران ندارد.

     

    مطالب مرتبط

    گفتمان دولت یازدهم زیر ذره بین(2)

    گفتمان دولت یازدهم زیر ذره بین (1)

    دولت در زنگ حساب انشا خواند

    دستاوردهای دولت در سفر نیویورک

    پیامک های انتخاباتی

    نتایج احتمالی

    پیروز انتخابات

    786

    ....     لیلا     ....


    این روزها تا اسم شهید به میان می آید بعضی ها یاد سهمیه ،پارتی بازی و خیلی از اتفاقاتی می افتند که همه ی آنها به آدم حس بدی را می دهد . در جنگ ایران و عراق  ۲۱۳۲۵۵ نفر از کودکان، زنها،‌ جوانان و... جانشان را از دست دادند. و حالا این اصلا چیز عجیبی نیست که همین الان ما داریم در کنار فرزندان و همسران همین ها زندگی می کنیم آنها در کنار ما هستند با ما بزرگ می شوند و به دانشگاه می آیند. با ما می خندند و گریه می کنند و با ما نفس می کشند. دخترانشان پدر، پدر گفتن های همکلاسی هایشان را می شنوند. حمایت هایشان را می بینند و اما... تصورش خیلی ساده است مثلا اگر معلمی در مدرسه بچه ای را بزند بچه می گوید:(فردا بابامو میارم.) اما آنها چه؟خب طبیعیست، دلشان می خواهد. مثل بستنی که وقتی خودمان بچه بودیم تابستان ها دست کسی می دیدیم دلمان می خواست. اما بازهم آن کودک یک نفر را دارد که از او دفاع کند و آن کسی نیست جز مادرش اما سوالی که همیشه بی پاسخ می ماند این است که آن مادر اوقاتی که دلش می گیرد چه می کند پشت پناه او کیست اصلا دوست ندارم از این عبارت استفاده کنم اما بی پناهی گاهی این جاست که معنی پیدا می کند.

    جالب است سهمیه را همه سریع یادشان می آید شهید برای ما شده یک کلیشه که هیچ جنبه ی ابهام یا سوالی ندارد. همه ی ابعاد این مفهوم برای همه ی مردم ما شناخته شده است انقدر در صدا و سیما شهید شهید کرده اند که دیگر حتی بعضی وقتها تا اسمی از این مسائل به میان می آید ندید کانال را عوض می کنیم. اما هیچ کسی آن چیزهایی را که باید نمی بیند. قاضی درون بعضی از ماها فقط با یک عینک به اینها نگاه می کند و آن هم عینک سهمیه است. که البته هر کاری که مصداق بی عدالتی را داشته باشد غلط است اما گناه این ها چیست که مسئولین ما تقدیر کردن بلد نیستند؟!!

    لیلا دریچه ایست که درباره ی این موضوع حرف های تازه ای دارد پنجره ی جدیدیست به دنیای همسران شهید. دنیایی که این روزها به لطف برخی شاید کمی سوت و کور شده باشد، اما جذاب ترین دنیاییست که من می شناسم. لطافت هایی که شاید هیچ جا نتوانیم حتی بویی از آن را استشمام کنیم. 


     لیلا رو گوش کن

    خش ترانه زیبای «لیلا»/اشک‌های مازیار فلاحی در تلویزیون+فیلم