۷۸۶
همین الان اورژانس تهران خبر داد دو نفر از هموطن هامون بر اثر باد تهران جان خودشون رو از دست دادن. (که البته در اخبار تکمیلی این تعداد به 5نفر رسید)
میگم اینایی که میگن مرگ نزدیکه همچین خیلی هم بیراه نمیگنا!!
۷۸۶
همین الان اورژانس تهران خبر داد دو نفر از هموطن هامون بر اثر باد تهران جان خودشون رو از دست دادن. (که البته در اخبار تکمیلی این تعداد به 5نفر رسید)
میگم اینایی که میگن مرگ نزدیکه همچین خیلی هم بیراه نمیگنا!!
786
بیایید عهد ببندیم که مثل باران باشیم!
آسمانی شویم اما درد زمینی ها را فراموش نکنیم
حُسن باران این است
که زمینی ست، ولی
آسمانی شده است
و به امداد زمین می آید...
786
قرآن من شرمنده توهستم که ازتو آواز مرگی ساختم که
از هرکوچه وخیابان که می گذرم وقتی صدای قرآن به
گوشم میرسد میگویم چه کسی مرده است؟
(دکتر علی شریعتی)
786
گلنار
حاج قربان علی سلام علیک
پسر جان علی سلام علیک
نام بنده غلام می باشد
خدمتم هم تمام می باشد
رشته ام هست کارگردانی
ولی از منظر مسلمانی
چند سالی است در بلاد فرنگ
طی یک ارتباط تنگاتنگ
با اجانب شبانه محشورم
چه کنم از بلاد خود دورم
دشمنم با سکانس های لجن
مرگ بر سینمای مستهجن
راستی از دهاتمان چه خبر
از رفیقان لاتمان چه خبر
گاوها و خرانتان خوبند؟
همسر و دخترانتان خوبند
786
سلام به همگی تو این هفته دو تا اتفاق مهم افتاده که من به دلیل کمبود وقت صرفا خبرش رو میارم و تحلیل بررسیش باشه با خودتون البته اگه حالش رو داشتین
اولیش صحبت های اخیر آقای فیروز آّبادی بوده که در نوع خودش کم نظیره البته برای من جالب تر این بود که با وجود اینکه میشد این خبر به یه بمب خبری تبدیل بشه رسانه های خارجی مثل بی.بی.سی فارسی در یک اقدامی که به نظر من حرفه ای نبودن رو میرسونه هر دو خبر رو بایکت کردن و حتی با پردازش خاص جهت دار اما جذاب مثل همیشه باهاش برخورد نکردند. اما خبر اول: احتمال برخورد با برخی از رسانه های مرتبط با نهادهای نظامی | |
سرلشکر فیروزآبادی: باید شکرگزار وجود حسن روحانی باشیم و به او افتخار کنیم | |
مدیران رسانهها باید جلوگیری کنند از اخباری که موجب تشویش اذهان مردم، تضعیف دولت و تخریب برخی از اقدامات میشود. باید با نیک سیرتی در همه این زمینهها عمل کنیم که انشاءالله پیش برویم.![]() | |
چه فایده بالای خط فقر باشیم زیر خط فهم
سعی کن آنقدر کامل باشی ،
که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران ،
گرفتن خودت از آنها باشد.
قرآن من شرمنده توهستم که ازتو آواز مرگی ساختم که
از هرکوچه وخیابان که می گذرم وقتی صدای قرآن به
گوشم میرسد میگویم چه کسی مرده است؟
(دکتر علی شریعتی)
786
سال سرنوشت؟!
برخلاف خیلی ها اصلا دوست ندارم برای من قصه ی سرنوشت از سرنوشته شود. سال قبل را یادت هست؟ من، تو و قصه ی مزه ها.
سال قبل از اشتیاقم گفته بودم، اشتیاق برای خواندن از روی دست سرنوست و شاید
خط زدن دستش.
اما امسال....
امسال شاید سال سرنوشت باشد برای من. سال تصمیم. امسال به من میگوید و برایم می نویسد که تا
سالها چگونه باشم. و من اصلا دوست ندارم این بار دستش را خط بزنم بگذار با تمام
وجود بنویسد که خوش خط می نویسد. و من پله ها را یکی پس از دیگری طی میکنم که راه همین نزدیکیست.
27 اردیبهشت امسال حکایت شمع هایی که فوت می شوند و غم هایی که دود ....(با تشکر از صاحب این تعبیر)
جاده ی رمز آلود سرنوشت انگار اینبار حال و هوای دیگری دارد. همه جا را مه گرفته است چشم چشم را نمی بیند و من عاشق این مه و گرفتگی ام عاشق بوی نم که مجوز پرواز خاک را صادر می کند. حس می کنم نمی توانم مثل همیشه تصمیم بگیرم مثل همیشه باشم. باید فکر دیگری کرد برای رانندگی در این جاده ی مه آلود. چشمانم را می بندم و پدال گاز را فشار می دهم. پس چشم دل کجا به درد می خورد؟ جاده ی سرنوشت آغوشش برای من باز است اینبار، و من فقط یک قدم تا لمس آغوش سرنوشت فاصله دارم. تنها یک قدم...
مطلب مرتبط
تجمع علیه حجاب ممنوع؟!!
یک نقد درون گفتمانی(انتقادی از تجمع چند روز پیش)
چـند روز گذشـته شاهد خبر برگـزاری تجمعی برای حـمایت از حـجاب و عفاف بودیم کـه با مخالفت فرمانداری تهران مواجه شد. از این تجمع چند برداشت و تحلیل در کل کشور از طرف طیف های مختلف مطرح شد و به نوعی در برخی رسانه ها بزرگ نمایی شد که:
هر سه نکته ی بالا به نوعی قابل تامل است. و نمیتوان از کنار آنها به راحتی گذشت. البته نه از این نظر که رسانه ها به این مسئله پرداخته اند اما باید از خودمان سوال کنیم آیا واقعا اینچنین است؟ در بین این نکات من روی نکته آخر تاکید بیشتری دارم یعنی اینکه خواسته ی این گروه از عموم مردم کیلومتر ها فاصله گرفته است. اگر بخواهم بی پرده صحبت کنم باید بگویم که تا به حال از خودتان پرسیده اید که چرا تفکر عمومی مردم نسبت به مجموعه های مردمی مثل بسیج عوض شده است یا حداقل به مثبتی گذشته نیست؟ یا مثلا مجموعه ای به نام سپاه . یعنی در این چند سال چه اتفاقی افتاده که باعث شده این تصور یا منفی شود یا مثل گذشته مثبت نباشد. من جواب این سوال ها را در نکته ی سومی که در بالا به آن اشاره کردم می بینم تجربه نشان داده است که این جریان یا به اصطلاح همان حزب اللهی ها (که البته به عنوان یک ایرانی به وجود این گروه افتخار میکنم. چرا که اینها بودند که در مواقع سرنوشت سازی مثل جنگ تحمیلی با افتخار آفرینی هایشان تاریخ ساز شند.) در مواردی نیز بازی خورده اند و ناخواسته صدماتی به تفکر و عقیده ی خودشان وارد کرده اند. با این نگاه پرانتز جدیدی باز می شود که در جای خود واقعا جای تامل دارد. این یعنی فردی که در یک موقعیت قرار گرفته فقط خیال می کند که دارد کار خوبی انجام می دهد و عملش در راه رضای خداست و...
این بازی خوردن برای بعضی ها خیلی تلخ است و به قیمت از دست دادن خیلی چیزها تمام میشود. دوستی ها، رفاقت ها و گاه شکستن دل بعضی و.... تازه اینها کمترین هزینه هایی است که خیلی ها در این بازی می پردازند. اینجا است که باید گفت یک مومن واقعی هم نیاز به شور دارد هم شعور البته سوء تفاهم نشود منظور این مقاله به هیچ وجه این نیست که خدایی نکرده کسانی که در این تجمع حاضر شدند بی شعور هستند. نه تنها این نیست که اعتقاد من بر این است که حجاب دغدغه ی درست و منطقی است و اساسا برای کاهش خیلی از مفاسد اجتماعی، جرایم و حتی آزادی واقعی انسان ها و با خیال راحت زندگی کردن عزیزانمان باید به سمت ترویج حجاب برویم. در این حرف ها هیچ اختلافی وجود ندارد اما سوال این است که از چه راهی؟
آیا مردان بدچشم هم به همین اندازه مورد غضب ما هستند؟
آیا مزاحمین به نوامیس و کسانی که از مشکلات مالی و خانوادگی برخی زنان سوء استفاده نموده و با پرداخت پول، آنان را در موقیعت تن فروشی قرار می دهند هم به اندازه زنان بدحجاب مورد خشم حزب اللهی ها قرار می گیرند؟
آیا علت بدحجابی فقط به خواست و اراده یک فرد بر می گردد یا مقوله ای است اجتماعی که عوامل متعددی دارد و اراده و خواست زن یا مرد بدحجاب، بخشی از علت است و بسیاری از عوامل دیگر را نیز باید دید و قضاوت کرد؟
اگر اهل برگزاری تجمع هستیم، چند تجمع در حمایت از قوه قضاییه برای برخورد با طلبکاران بزرگ بانکی برگزار کردیم؟
چند بار جلوی درب سازمان مالیاتی کشور جمع شدیم تا بخواهیم که با قدرت و صلابت بیشتری نسبت به اخذ مالیات از فراریان بزرگی که درآمدهای هنگفتی در ایران کسب می کنند اما ریالی مالیات نمی پردازند برخورد شود؟
چند بار جلوی بانک مرکزی تجمع کردیم و از رییس بانک مرکزی خواستیم تا نرخ دلار را آزاد نماید و این بزرگترین فرصت رانت خواری دولتی را از برخی آقازاده ها بگیرد؟
چند بار صدایمان را بر سر رییس سازمان تعزیرات بلند کردیم که آقا این شیوه بازرسی جواب نمی دهد و فقط رشوه دادن به بازرسان را نیز به تخلفات اضافه کرده است؟
چند بار در محله خودمان گرانفروش و کم فروش را تحریم کردیم و از هماهنگی اهل محل از او خرید نکردیم تا اصلاح شود یا به ورشکستگی برسد؟
به نظر شما اگر چنین تجمعاتی برگزار می شد، باز هم وقتی مردم عادی از کنار حزب اللهی های غیرتمند و پردغدغه رد می دشند، می گفتند که اینها به فکر درد مردم نیستند؟
جالب است که هم زمان با انتشار خبر این تجمع از آقای هاشمی رفسنجانی در حمایت از زنان زیبارو جملاتی منتشر میشود یعنی همان زمانی که خبر جهت داری با عنوان تجمع غیرقانونی عده ای افراطی در حمایت از حجاب در جامعه پخش میشود، البته باید دید منظور ایشان از زیبا رو چیست؟ یعنی زیبایی ذاتی افراد است یا هنر آرایششان و حجم استفاده از لوازم آرایشی. جدای از این حرف ها آیا به نظر شما این امری عادی است؟ آیا این کار در زمین شخص دیگری بازی کردن نیست؟ شاید اساسا کسانی که در این تجمع شرکت کرده اند در زمین آقای هاشمی بازی کرده اند. و خدمتی غیر مستقیم به ایشان. البته به نظر حقیر این نوع تجمعات هم لازم است و هم ضروری اما به شرطی که نسبت انجامش با سایر سوال هایی که در بالا مطرح شد مثلا یک به ده باشد یعنی ده تجمع در زمینه ی اقتصادی برگزار شود و یکی دو تجمع هم در این زمینه چرا که در شرایط امروز حتی برای بهبود وضع حجاب و خیلی از مسائل فرهنگی دیگر نیز نیاز به دیدن وجوه اقتصادی آن داریم. و باید در نظر داشته باشیم که همه چیز هم با تجمع برگزار کردن درست نمی شود این کار تنها یک عامل فشار است که در کنار کار کارشناسی و دیگر کارها جواب میدهد اگر این اتفاق بی افتد چنین تجمع های اعتراضی، هم برد بیشتری خواهد داشت، هم اثر گذاری بالاتر.
اما بدون در نظر گرفتن این مسائل شاید به نوعی اولویت ها را تشخیص نداده باشیم و با این کارها به جای آن که تفکرمان را جلو ببریم به آن ضربه زده ایم یا با ادبیات دیگر در زمین شخص دیگری بازی کرده ایم. حتما شما خواننده ی محترم تقسیم بندی حضرت علی(علیه السلم) درباره ی مسلمانان در نهج البلاغه شنیده اید. همان چند خط تقسیم بندی ایشان راجع به برخی از مومنین که قدرت تشخیص ندارند برای کل تاریخ کفایت می کند. اصلا این واژه ای که خیلی ها از آن فقط برای زینت دادن صحبت هایشان استفاده می کنند و با این کار ها آن را کلیشه می کنند یعنی چه؟ واژه ی (بصیرت) دقیقا چه معنایی می دهد؟
برای اینکه این نقد درون گفتمانی را تایید کنم
نیاز به حرف هایی بیش از این دارم فکر می کنم همه ی کسانی که درون پارادایم دینی
تعریف می شوند نظر ره بر کشور را به عنوان یک نظر حساب شده و منطقی قبول دارند که
به نوعی تفکر و نظر خود را با آن بسنجند حتی شاید نظر ایشان در این زمینه برای غیر
مذهبی ها هم قابل توجه باشد. پس با هم ببینیم نوع نگاه رهبری به این مسئله چگونه
است. توجه شما را به یکی از اظهار نظرهای ایشان در این زمینه جلب می کنم. اولی در
آبان 89 که در دیدار با مردم قم بوده پس از اینکه برخی از عملکرد دولت در زمینه ی
حجاب انتقاد می کنند ایشان می گویند من برخی از حرف ها که در این زمینه زده میشود
را قبول ندارم. برای جا افتادن چنین مسئله ای باید کار فرهنگی کرد فیلم ساخت کتاب
نوشت.
آیا ما نشنیدیم که رهبری فرمودند تا بنده حرف از تهاجم فرهنگی می زنم به موی بلند و نوشته روی پیراهن جوانها در خیابان گیر می دهند؟
من که میگویم تهاجم فرهنگی، عدهیی خیال میکنند مراد من این است که مثلاً پسری موهایش را تا اینجا بلند کند. خیال میکنند بنده با موی بلندِ تا اینجا مخالفم. مسألهی تهاجم فرهنگی این نیست. البته بیبندوباری و فساد هم یکی از شاخههای تهاجم فرهنگی است؛ اما تهاجم فرهنگیِ بزرگتر این است که اینها در طول سالهای متمادی به مغز ایرانی و باور ایرانی تزریق کردند که تو نمیتوانی؛ باید دنبالهرو غرب و اروپا باشی. نمیگذارند خودمان را باور کنیم.
ره بر، 17/4/1383
یا در جای دیگر که می گویند:
او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمیبینند.
شیخی به زن فاحشه گفتا مستی / هر لحظه به دام دگری پا بستی
گفتا شیخا هر آنچه گوئی هستم / آیا تو چنان که مینمائی هستی؟
ره بر، ۱۹/۷/۱۳۹۱
در همین مورد بخوانید
ـ
خطاهای راهبردی دولت/ نحوه ی برخورد دولت با چالشها
در تحلیل جامعه شناختی ما باید الگوی نظری داشته باشیم. یعنی سازمان مفهومی داشته باشیم .ما فهم جامعه شناختی از دولت را در واقع در چند مفهوم مطرح میکنیم. از طریق یک مفهوم چند گزاره ای. گزاره اول: نحوه برخورد دولت با چالش ها. میخواهیم ببینیم ظرفیت اجتماعی سیاسی اش چقدر است؟ دو: نحوه تعامل با جامعه سه: خطاهای راهبردی. کیفیت و کمیت خطاهای راهبردی دولت. ما دولت را در این چند ماه گذشته از طریق پایه هایش بررسی می کنیم. میخواهیم ببینیم در واقع چقدر پایه های مستحکمی دارد. ما در مورد عملکرد و رفتار دولت فعلا حرفی نمی زنیم. از رفتارها به عنوان نشانه استفاده میکنیم برای فهم پایه های دولت یا فنداسیون دولت. که بعددرباره ی ارتباطش با چالش ها و ارزشها اظهار نظر کنیم .چهار: تکوین اجتماعی و سیاسی دولت. دولت در چه شرایط اجتماعی سیاسی تکوین پیدا کرده است؟ پنج: قدرت موجه سازی دولت چقدر است؟
اولین
مورد تکوین شرایط اجتماعی سیاسی دولت است.دولت که در انتخابات شکل میگیرد، در شرایطی شکل میگیرد که تکوینش ویژگی هایی داشته است. تکوین دولت از نظر اجتماعی سیاسی چگونه بوده است؟ دولت از یک عقبه اجتماعی مستقل برخوردار نیست. دولت وامدار پایگاه های اجتماعی دیگری ست. بنابراین این ظرفیت دولت را در ورود و خروج به مسائل آسیب پذیر میکند. دو: وزن عقبه هایی که دولت را حمایت کردند از خود رییس جمهور بیشتر نباشد کمتر نیست. یعنی آقای هاشمی و آقای خاتمی. اولین بار است که این اتقاق افتاده است. در دولت های قبلی، خاتمی یا احمدی نژاد اینچنین عقبه های بزرگتر از خود یا در حد خود نداشتند. این قدرت مانور رییس جمهور را ضعیف میکند. پیروزی رییس جمهور پیروزی سیاسی بوده است. یعنی با سیاست ورزی انتخابات رو برده است. رای هایش گفتمانی نیست. یعنی آراء عمیق نیست. آراء ریشه دار نیست. زود میتواند در نوسانات اجتماعی از دولت فاصله بگیرد. یعنی وقتی سبد کالا پیش می آید پایگاه های دولت زود ریزش میکند. چون پیوستگی های ایدئولوژیک و عاطفی و گقتمانی ندارد.
از نظر کمی هم که آراءش آراء زیادی نیست. بنابراین دولت از نظر اجتماعی در شرایط ضعیفی شکل گرفته است. دولت موجود یه دولت ائتلافی است. دولت های ائتلافی دولت های ضعیفی هستند.همه جا در ادبیات سیاسی دولت ائتلافی دولت ضعیفی است. در دنیا دولت های ائتلافی از پارلمان شکل میگیرند. نظام های پارلمانی هستند. وقتی که ائتلاف شد دولت شکننده میشود. یعنی خواسته های خودش را نمیتواند حداکثری پیش ببرد.باید به خواسته های بخشی که باهاش ائتلاف کرده توجه کند. الان یکی از اعتراضاتی که جریان اصلاح طلب به دولت دارند به عنوان بخشی از ائتلاف، این است که خواسته های ما در دولت جدی نیست. خواسته های ما داخلی است.آزادی سیاسی و اینها است. تو فقط معطوف شدی به خارج. دوم نحوه برخورد دولت با چالش هاست. دولت با چالش هایش چطور برخورد کرده تا الان؟ این دولت سه چالش دارد. چالش ها گریز ناپذیرند برای این دولت. یعنی ذاتی این مبنای نظری این چالش ها است. دولت با این چالش ها بخواهد یا نخواهد روبرو خواهد شد. اما کاری که میتواند بکنه چیست؟ این چالش ها را به تاخیر بیندازد.
عمقش را کم کند. گستره ظهور و بروزش را محدود کند. زمان به صحنه آمدن را به تاخیر بیندازد. ولی به سرعت چالش ها ظهور و بروز کردند. چالش استقلال توسعه به سرعت وارد فضای اجتماعی شده است. یعنی دو سه ماه از دولت گذشته در سیزده آبان چالش خودش را نشان میدهد. بیست و دوم بهمن که شش ماه از دولت گذشته چالش خودش را نشان میدهد. یعنی در اداره کردن چالش ها ناتوان بوده است. یا بحث توده و نخبه که شما دیدید با بحثی که مشاور رییس جمهور در یک فضای اجتماعی کرد. بحث لبوفروش ها را میگویم. در اداره چالش هایش دولت ضعیفی بوده است. نتوانسته چالش هایش را مدیریت کند، بتواند به تاخیر بیندازد، محدودش کند. دغدعه استقلال دغدغه نسبتا جدی شده است. در حالی که در دولت خاتمی دغدغه استقلال انقدر دغدغه جدی نبود. خطاهای راهبردی دولت چیست؟ اصلا اهمیت خطاهای راهبردی در فهم دولت ها چیست؟ شما میتوانید خطاهای تاکتیکی داشته باشید. خطاهای تاکتیکی یعنی چه؟ شما مسیر را درست فهمیدی، چهارچوب ها را درست تشخیص دادی. در تکنیک و روش و نوع مواجهه ات مشکل پیدا کردی. اینها ایرادی ندارد. مثلا دولت دنبال این بود که سیزده آبان پرشکوه برگزار نشود. ولی برعکس شد. اینها میشود خطاهای تاکتیکی. چون استراتژی شان درست است. وقتی میگوییم تعامل با غرب، نباید بگذاریم تعاملمان با غرب خراب بشود. وقتی یک ملت بریزند در خیابان مرگ بر آمریکا بگویند که نمیشود تعامل کرد. بنابر این درست بود ولی تاکتیک را نتوانستند اعمال کنند. فضایی درست شد که سیزده آبان بزرگ شد. خطاهای راهبردی چیستند؟ خطاهایی هستند که شما در ایده هم خطا کردی. یعنی مسیر غلطی را باز کردی. آثارش چیست؟ آثارش به اندازه خطاهای تاکتیکی نیست. آثارش خیلی فزاینده است و گسترده. اولین خطای راهبردی دولت گره زدن تمام کارامدی و ناکارامدی خودش با روابط خارجی است. یعنی همه ارزیابی دولت در مورد روابط خارجیش است. روابط خارجی را در دولت بزرگ کرده است. نسبت دولت با روابط خارجی را خیلی بزرگ کرده است. اشکالش چیست این خطا؟ اینکه ابتکار عمل در روابط خارجی با دولت نیست. یعنی در مذاکرات هسته ای با پنج به اضافه یک چقدر شما ابتکار عمل دارید در روابط خارجی چقدر آنها دارند؟ دیدید که. بعد از توافق ژنو تحریم های جدید کردند. شما ابتکار عمل دستت نداری، میخواهی چه کار کنی؟ الان شما بیایید بگویید به عنوان دولت آقای روحانی مذاکرات با 5+1 پایان یافته است، نتیجه ش چه میشود به لحاظ اجتماعی؟ شکست دولت میشود. بخش های داخلی که دولت دارد کار میکند دیگه دیده نمیشود. مورد ارزیابی قرار نمیگیرد. کل فضای اجتماعی معطوف شده به روابط خارجی. یعنی دولت شکست و پیروزی اش را جایی گذاشته که ابتکار عمل دستش نیست. اصلا الان توافق نامه را نقض میکنند. دولت اگه بیاید بگوید شما توافق نامه را نقض کردید که باید شکست را بپذیرد. بنابراین میگوید روحش نقض شده، خودش نقض نشده. این به خاطر آن است که انقدر فضای راهبردی پیدا کرده که شما نمیتوانی باهاش خیلی راحت کنار بیای. دومین خطای راهبردی دولت نقد رادیکال گذشته است.یعنی در مورد اول تصمیم گیری در روابط خارجی هم با دولت نیست اصلا من میگویم همه اش در اختیار دولت آقای روحانی باشد، چقدر ابتکار عمل می تواند داشته باشد؟ بعد همه دولت را وصل کردید به آنجا. دومین خطا نقد رادیکال گذشته است.
هر گفتمانی که بر سر کار است بخواهی نخواهی گفتمان رقیب در برابرش شکل میگیرد. این طبیعی است. مهم این است که بتوانی این گفتمان را ضعیف نگه داری. دیر به میدان بیاوری اش. بتوانی باهاش کاری بکنی که چالش زیادی برایت به وجود نیاورد. ولی وقتی وارد شدی در نقد رادیکال گذشته به شکلی که احمدی نژاد از تو درخواست مناظره کرد این یعنی تو خیلی تند وارد شدی. در فاصله کوتاهی گفتمان رقیب تو، یه عنصری اش یه کسی یا نشانه هایش به میدان آمده. از تو درخواست مناظره کرده. تو نمیتوانی مناظره را بپذیری. بنابراین همه حرفایی که زدی زیر یک علامت سوال بزرگ قرار میگیرد. الان این علامت سوال کوچک است ولی به تدریج که دولت جلو برود، از نظر اجتماعی که ضعیف تر بشود منتقدینش ظرفیت اجتماعی بیشتری پیدا میکنند. آن وقت آن علامت سوال جدی تر میشود. شما نباید گذشته را خیلی رادیکالی نقد کنی. چونکه فضا اشباع شده است از نقد گذشته. نقد گذشته به صورت اشباع انجام شده است. دیگه معرفت جدیدی به مخاطب محیط اجتماعی تو نمیدهد. تو فقط فضایی فراهم میکنی برای اتفاقی که افتاد. بعد هم پاسخی نداری که بدهی. سومین خطا هم که سبد کالا بود. خطای راهبردی بود. از ایده تا عمل خطای راهبردی دولت بود. از نظر اجتماعی دولت خودش را بر دو عنصر سلبی ایجادی تشکیل داد. یکی تدبیر، دولت قبلی رو معروف میکرد به بی تدبیری دوم پوپولیسم در دولت قبلی. که هر دو در اینجا زیر سوال رفت. دولت الان در شرایط پسا سبد کالا است. دولت پساسبد است. یعنی مساله سبد و سبد کالا از نظر اجتماعی چنان عمقی دارد که بک گراند اصلی دولت را تشکیل میدهد. دولت نمیتواند از این بک گراند بیرون آید. دولت الان اذعان کنه که ما باید دنبال تدبیر باشیم. اصلا جامعه جدی نمیگیرد. یا بگوید من مخالف پوپولیسم هستم دیگه نمیتواند این ادبیات را به کار ببرد. وقتی میگویم شرایط پساسبد یعنی قبل از سبد کالا دولت یک موقعیت اجتماعی داشت پس از سبد یک موقعیت اجتماعی دیگر دارد. دولت در این بک گراند گیر کردهاست. اینکه شما بعد شش ماه میایی به سمت عذرخواهی از تواضع و فروتنی آقای روحانی نیست. از عمق اشتباهی ست که ماجرا پیدا کرده. هیچ راهی جز این نیست. ولی این ایده از اول تا عمل غلط بود. ششمین گزاره فرسودگی ادعاهای متمایز است. که یکیش در سبد کالا اتفاق افتاد. دولت با ادعاهای متمایزی آمده بود . میگفت نسبت به گذشته ادعاهای من اینهاست. یکی از جاهایی که ایده فرسوده شد کجا بود؟ اینجا بود. بنابراین دولت در زمینه خطاهای راهبردی، خطاهایش زیاد است. سه تا خطا در شش ماه.
خطاهای بزرگ که بعضا شاید غیر قابل جبران باشد. دولت از بحثی که در روابط خارجی ایجاد کرده نمیتواند بیرون بیاید. این میشود تهدید برای جمهوری اسلامی. چون آنها هرچی بگویند این دولت نمی گوید که مذاکرات شکست خورد. همیشه آنچه که اتفاق افتاده رایک جوری تفسیر میکند که بتواند روابطش را ادامه بدهد. الان هی توافق نامه رو نقض میکنند بعد ما میگوییم سفیر سوئیس را فراخواندیم. اگر روحش را نقض کرده پس سفیر سوئیس را برای چه فراخواندی؟ مذاکرات کارشناسی را مگر ما تعطیل نکردیم دفعه اول؟ اگر روحش بود پس چرا آنها را تعطیل کردیم؟ حالا روحش چیست؟ چجوری جسمش از روحش جداست؟ برای اینه که توجیه کنند چون دولت احساسش این است که اگر در مذاکرات هسته ای و روابط خارجی شکست بخورد، دولت شکست خورده است. دولت دیگر هیچ برگ برنده ای برای بازپس گیری فضای اجتماعی سیاسی ایران ندارد.
مطالب مرتبط