پنجره‌ی بیست و هفتم

زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه روایت کرده‌اند اردیبهشتی می‌رسد از راه

زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه روایت کرده‌اند اردیبهشتی می‌رسد از راه

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

786

الان چند ساعت نیست که از اولین تصادف نسبتا جدی زندگیم می گذره. وقتی اومدم سرکار گفتم تا داغم راجع بهش بنویسم خاطره شه. بدم هم نمی اومد با صاحب ماشینی که بهش زده بودم یه سلفی سر صحنه تصادف بگیرم. اما خب چاره ای نبود اونجا باید خودم رو جدی نشون می دادم. یادتون باشه شبا همیشه زود بخوابین که صبح زود وقتی خواستین برین سر کار حواستون 6 دنگ به رانندگی تون باشه. یه لحظه یه نفر تشخیص بده که وسط خیابون باید بزنه رو ترمز شدید در حین اینکه داره با موبایلش صحبت کنه هیچی دیگه... 


اثرات مخرب امواج موبایل


میشین مثل من که چون از پشت زدین مقصرین. خب فدای سرم حوصله بحث کردنم که نداشتم اما برای خودش بده که عذاب وجدان بگیره که چرا باید با تلفن حین رانندگی صحبت کنه. پول خسارت سنسور ماشین اون چیزی از من کم نمی کنه اما با موبایل صحبت کردن اون شاید پس فردا باعث یه اتفاق جدی تر بشه براش خدایی نکرده ...


نظرات  (۱)

سلام داداش.
چطوری بی خبر رفتی. دلمون برات تنگ شده

التماس دعا
 عبدالصمد
پاسخ:
سلام برادر مابیشتر....
یهویی شد خب وگرنه ما که از دیدن رفقا سیر نمیشدیم حالا حالاها...
شما هم ماموریتت در مورد ما نا تموم موند... منم دلم تنگ شده ایشالا یه دفعه میام می بینمتون.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی