پنجره‌ی بیست و هفتم

زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه روایت کرده‌اند اردیبهشتی می‌رسد از راه

زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه روایت کرده‌اند اردیبهشتی می‌رسد از راه

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات


وعده های خیلی از مسئولین

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نظرات  (۸)

سلام

حالا چند تا از وعده های مسئولین رو میگم

1- قرار هزینه حج واجب کم بشه.

بعد ار ثبت نام زائرین

مسئول حچ : کی گفته قرار کم بشه تازه خبر نداری که  میخواد زیاد بشه. چطوری ؟ به همین راحتی که میگم. به جای ده میلیون همه باید دوازده میلیون بدبد.

صحبت مسئول در تلویزیون: کاریش نمیشه کرد گرون دیگه. خدا گفته هر کی توانش رو داره بره پس دو راه بیشتر ندارید یا اینکه انصراف بدبد و سال بعد برید یا اینکه از حجتون منصرف شید و بفروشیدش.

حالا خودم : دست گلتون درد نکنه ببینم خودتون فکر کردید یا کسی کمکتون کرد که این پیشنهاد رو بدبد.

2-گفتگوی مسئول ارز در تلویزیون: امثال بیشتر ارزها اختصاص به داروها داره

دو هفته بعد: کی این حرف رو گفته؟ دولت نمی تونه ارز پایه برای داروها رو بده.

حالا خودم: ممنون واقعا .  یعنی اینکه مردم برن بمیرن دیگه دندشون نرم برن یکجوری خودشون تهیه کنن دیگه

من خودم تو انجمن ام اس میرم واقعا وقتی می بینم که مردم نمی تونن پول داروهاشون رو بدن و اگر داروهاشون رو سر وقت مصرف نکن بیماریشون عود می کنه و باید برن یک داروی گرون تر مصرف کنن دلم میسوزه . 

3- مسکن مهر تون تا سال دیگه آمادست.

سال بعد: امسال آماده نمیشه. ای شاالله سال دیگه

سال بعد:  ایشاالله سالهای بعد شاید آمامده شد

و خیلی وعده وعیدهای دیگه که خیلی خیلی خیلی زیاد که میذارم بر عهده دیگر روستان

می دونی تو این کاریکاتوره من کدومم؟ دومین نفر، ایستاده از سمت راست.

اون که له شده ها!!

البته دست روی دلمون نذار که دستت خونی میشه آقا.

 

فقط یه سوال: با این اوضاع پس چرا باید رای بدیم؟

وقتی بارها و بارها دیدیم ک همش وعده و وعیده و مسولین اگرم واقعا طرحی داشته باشن نمیتونن اجراییش کنن!

درواقع ساختار از درون مشکل داره.

با رفتن یه نفر و روی کار اومدن شخص دیگه.آیا مشکل های بنیادی کشور ما حل میشه؟

پاسخ:

سلام

من فقط نظر خودم رو میدم به نظرم دید شما از شرایط کنونی نمی گم غلطه  کامل نیست.

آدم وقتی میتونه نتیجه گیری درستی بکنه که با یه نگاه جامع و چند وجهی مسئله رو ببینه.

یه سوال یعنی کشور ما واقعا هیچ نقطه قوتی نداره که ما بخاطر اونا بهش رای بدیم؟ یعنی یه چیز یه مسئله یه اتفاق خوب هم تو ایران نمی افته؟ ما بدبخت تریین کشور دنیاییم ؟ بدترین ساختار رو تو دنیا داریم؟
یعنی اوضاع انقدر خرابه که هیچ جوره هیچ راه نجاتی برای کشور وجود نداره؟

بازم اشتباه نشه نمی گم مشکل نیست اگر به وجود مشکلات اعتقاد نداشتم که کاریکاتورش رو میزاشتم.

سیاست  دنیای خیلی کثیفی داره.خیلی چیزها هست که اجازه نمی دن ما ازشون آگاه شیم.

از نظر من واقعا بدی های کشور ما بیشتر از خوبیاشن.

کافیه ببینی آمار تقلب رو...

منظورم تقلب در هر بعده ها!

کافیه یه ریشه یابی کنی از داروهایی که به دست ملت میرسه!!

بخدا اکثر تاریخ گذشته هارو تاریخ جدید روش میذارن.

کودی که باهاش زراعت می کنن کاملا غیر استاندارده و سرطان زا میکنه محصولات رو...

بفهمی همه کسایی که میارن توی صداو سیما که یعنی توی رسانه(با بیشترین اثر گذاری)به عنوان کارشناس یا حتی به عنوان مجری برنامه های ترکیبی باااید تبلیغ کنن واسه نظام و اگه نکنن(یعنی سکوت کنن نه که حرف مخالف بزنن ها)بهش اخطار داده میشه!!!و اگه رعایت نکنه.....

اگه درک کرده باشی گوشتی ک دستمون می رسه یخ زده های ...

مرغ هلای هرمونی و اثراتش...

اون از اقتصادمون...

اون از مسوولینمون ک معلوم نیست این آدمای ناشایست اصلا چرا به بالا راه پیدا کردن؟چه سیستمی حاکمه بر این نظام؟چی داره میگذره اون بالا....

نوشتن دیگه از حوصلم خارج شد....

خسته تون کردم.برید یه نکتار100%طبیعی تهیه شده از میوه های تازه میل کنید

!!!

یا

پاسخ:

سلام لطفا جوابی که به  سایر نظرها دادم رو مطالعه کنید.

حرف تکراری نمی خوام بزنم اما باید چند تا فاکتور تعریف کنیم و با اون کشور رو بسنجیم تا بتونیم درست دربارش قضاوت کینم.

سلام

آقای خلعتبری بنظر من مددکار اجتماعی که تو  جامعه هستم انقدر وضع خراب که هیجوره نمیشه درستش کرد و اگر بخوایم درستش کنیم انقدر کار میبره . من  نقطه قوت کشورمون رو در درست کردن داروهای پزشکی و منابع بیکرانی که خدا در اختیارمون گذاشته می بینم و بس که البته این نعمت رو بلد نیستیم ازش استفاده کنیم و هدرش میدیم. من نمی دونم شما رشتتون چیه ولی منی که کارم در اجتماع با مردم انقدر از این اوضاع و احوال ناراحتم که نگو وقتی این مردم رو با مشکلات متعدد میبینم که هیچ کاری از دستشون بر نمیاد و منتظر مرگ خودشدون هستند . و از همه بدتر که به ما مددکارها اجازه ی درست کردن لین مسائل و مشکلات رو نمیدن که این جزیی از کار ماست.  بنظرم ما بدبخترین کشور تو دنیا نیستیم ولی بدترین ساختارها رو داریم که هیجوره درست نمیشن.

پاسخ:

       شاید اینطور باشه.

البته بازم نمی تونم خودم رو قانع کنم یعنی ساختار کشور ما از خیلی از کشورای آفریقایی یا کشورای همسایه مثل عربستان و افغانستان و پاکستان و .... بدتره؟

تو خیلی کشورای آفریقایی و همین عربستان خودمون سیستم هنوز پادشاهیه زن ها حتی از حقوق اولیه انسانی هم برخوردار نیستن. حتی اگر بخوایم دقیق تر شیم به دموکراسی غربی هم میشه خیلی ایراد منطقی گرفت که کسی به راحتی نتونه ردش کنه.

برای همچین قضاوتی باید چند تا فاکتور تعریف کنیم و با اونا جامعه رو بسنجیم و دربارش قضاوت کنیم.

مدد کاری خیلی کار سختیه. هر کسیم از پسش برنمیاد. التبه شما هر کسی نیستی و به احتمال زیاد از پسش بر میاین با توجه به رشتتون بایددرباره ی مشکلات مردم شناخت خوبی داشته باشین اما اگه واقعا تو این زمینه کار کرده باشین شاید با من هم عقیده باشین که خیلی از مشکلات به خصوص تو زمینه ی رشته ی شما فرهنگی. حتما بعضیاشم به مسائل سیاسی و اداره ی کشور برمی گرده و دولت تو به وجود اومدن اونا مقصر اصلی.

اگه شما بتونیدهمین میزان مشکلات فرهنگی و اجتماعی که فقط نیاز به مشاور و مددکار داره  و هیچ ربطی هم به دولت نداره رو حل کنید خدمت   بزگی به مردم کشورتون انجام دادین.

گرانی و تورم کمر مردم را شکسته است.- نماینده مخالف (در بحث بودجه)

گرانی و تورم کمر مردم را شکسته است.- نماینده موافق (در بحث بودجه)

ما با یک متخصص ارتوپدی جدید و یک متخصص شکسته بندی سنتی تماس گرفتیم. گفتند: « حرف» و « شعار» را قاطی کنند به کمر بیمار بمالند، ببندند، فوت کنند. شکستگی خوب می شود!

                                                             

                                                                                                                         « گل آقا»

                                                                                                          

یکشنبه 1367.12.21

رای نمیدهیم تا اعتراضی باشد بر وضعیت اسف بار کنونی......

 

پاسخ:

 واقعا حیف بود

                     گل آقا رو می گم.

آدم باهنری بود. خیلی خوبه که آدم حداقل یه هنری داشته باشه که هر سلیقه ی سیاسی ،‌ اجتماعی اونو بپسنده.

جالب تر اینه که گل آقا یه طن ناز بود به معنی واقعی کلمه. طنز یعنی نقد اجتماعی. گل آقا به بهترین نحو این کارو انجام میداد و تمام تلاشش رو برای اصلاح جامعش انجام میداد.

مهم نیست که شما رای میدین یا نه مهم اینه که مثل گل آقا نا امید نشین یه هنری داشته باشین و با اون برای اصلاح جلامعه تون تلاش کنید. اگر با رای دادن میشه با اون اگرم نه با هر راه دیگه ای که به ذهنتون میرسه.

سلام
در مورد این مطلب به نظرم باید عنوانش میشد خیلی از وعده های مسئولین!
در مورد نظرات هم  خیلی میشه حرف زد، خیلی. اما خلاصه ش این میشه که ما کشوری بودیم که بالاترین مقام های کشور هم نمیتونستن به سگ یه کارگر آمریکایی تو کشورمون بی احترامی کنن و اشد مجازات براشون بود.(البته مقام کارگری که نون حلال خونه میبره خیلی بالاتره) و همون آدم میتونست بدترین تجاوزا رو به هر ایرانی ای که دلش میخواست بکنه و به خاطر اینکه داره تو یه جنگل وحشی یعنی ایران زندگی میکنه حق توحش بگیره. حقی که یه جور معذرت خواهی از این آدم محسوب میشه. تا اونجاییکه میدونم با کم و زیادش تو کره جنوبی هم همچین چیزی وجود داره. اگه شاه هنوز داشت حکومت میکرد شاید وضع مالی مردم خیلی خوب بود. شاید اینجا خودش یه نیویورک یود... شاید مادیش خیلی خوبتر بود فقط یه کوچولو هزینه داشت؛ از دست دادن استقلال، هویت، غیرت، منابع طبیعی و... . اگر دست دشمن به کشور باز شه اینجا رو با خاک یکسان میکنه. نظرم هم درمورد عنوان این مطلب بخاطر این بود که کافیه یه سر به مناطق محروم کشور بزنید ببینید از کجا به کجا رسیدن. ببخشید زیاد شد
متشکر
و چه حرفها که در سینه ماند...
پاسخ:

 سلام

         ممنون حرف حساب جواب نداره.

البته من خودم در این باره خیلی حرف دارم و شاید یه مدل دیگه در این مورد حرف میزدم. اما بسه دیگه چقدر حی من حرف بزنم یه ذرم بقیه بیان اینجا صحبت کنن.

درباره ی نظری که در مورد عنوان مطلب بود کاملا قابل تامله.

وعده های مسئولین درباره اینترنت پر سرعت و ملی                              

محدودیت اینترنت، خواست چه کسی است؟

اس ام اس کده به نقل از تابناک: از مرداد سال ۸۵ که سلیمانی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات وقت که خبر راه اندازی «اینترنت ملی» را داد، بیش از پنج سال می‌گذرد، ولی هر چه پیش می‌رویم، نه تنها ابهامات کمتر نمی‌شود، بلکه هر روز با اظهارنظرهای گوناگونی روبه‌رو می‌شویم که پاسخی برای پرسش‌های مطرح ندارند و حتی موجب پدید آمدن پرسش‌های بیشتری در ذهن کاربران رو به افزایش این شبکه جهانی می‌شوند؛ اظهار نظرهایی که بیشتر سیاسی هستند تا…!

به بالای متن خبر توجه کنید: «سرویس اقتصادی»! متوجه تغییرات پدید آمده به مرور زمان شدید؟

«پنج میلیون ترابایت اطلاعات در اینترنت موجود است که این رقم، معادل یک کتابخانه با پنجاه هزار میلیارد کتاب یا یک میلیارد فیلم ضبط شده DVD برآورد می‌شود. در همین حال، تاکنون ۵۵۵ میلیون دامنه اینترنتی و دویست میلیون وبلاگ به ثبت رسیده است و دو میلیارد نفر در دنیا، کاربر اینترنت هستند که پیش‌بینی می‌شود، این رقم در سال ۲۰۲۰ به ۵ میلیارد نفر افزایش یابد».
اشتباه نکنید، قصد بزرگنمایی دنیای مجازی را نداریم؛ اینها سخنان وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات است که روز گذشته در جمعی بیان کرد تا به این نتیجه برسد که در کنار این فرصت‌های پیش آمده، تهدیدهایی هم هست که اگر کنترل نشوند، به طور قطع، تهدیدهای آن بیش از فرصت‌های آن خواهد بود».

اینجاست که گویا، رخدادهای سال‌های اخیر در تغییرات ایجاد شده در طرح اولیه تأثیر بسزایی گذاشته‌اند؛ جایی که دیگر بحث بر سر مزایای اینترنت ملی نیست، بلکه بیشتر اظهارنظر‌های مسئولان، به قابل اطمینان نبودن اینترنت برمی‌گردد؛ به عبارتی بهتر، گویا اولویت ایجاد شبکه ملی به اینجا رسیده که قرار است، جایگزین اینترنت کنونی شود.

اکنون کافی است تا نگاهی به مطالب نقل شده از سوی مسئولان در چند وقت اخیر بیندازیم تا دریابیم که سایت‌هایی چون گوگل، یاهو، فیس‌بوک و حتی کل «اینترنت» ابزار جاسوسی خوانده شده‌اند و به صورت مقطعی و یا همیشه از دسترس خارج شده‌اند.

این در حالی است که پشتوانه همه این اظهارنظر‌ها، مبحثی است که نخست در برنامه چهارم توسعه مورد توجه قرار گرفت و بعد‌ها به قانون پنجم توسعه هم راه پیدا کرد؛ جایی که در مهمترین ماده مربوط به فناوری اطلاعات در این برنامه (فصل چهارم، ماده ۴۶)، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات مکلف شده است که شبکه ملی اطلاعات ایجاد کند تا همه دستگاه‌های اجرایی و واحدهای تابعه (تا پایان سال دوم) و ۶۰ درصد خانوار‌ها و همه کسب و کار‌ها (تا پایان برنامه) بتوانند به شبکه ملی اطلاعات و اینترنت متصل شوند؛ آن هم تا جایی که باید سرانه پهنای باند و دیگر شاخص‌های ارتباطات و فناوری اطلاعات در پایان برنامه به جایی برسد که کشورمان در رتبه دوم منطقه قرار بگیرد و سهم این صنعت در تولید ناخالص داخلی، در سال آخر برنامه به ۲ درصد برسد.

به عبارت بهتر، این برنامه به معنای ایجاد بیش از دوازده میلیون پورت پرسرعت اینترنت در کشور است و گویا، اشاره‌ای به جایگزینی شبکه‌ای به جای اینترنت ندارد. بدین ترتیب که قرار است یک شبکه ملی اطلاعات تدارک دید و بستر امنی برای اشتراک اطلاعات در درون کشور فراهم کرد تا با پیوستن همه ارگان‌ها به آن، گامی کارساز در راه رسیدن به دولت الکترونیک برداشته شود؛ گامی بزرگ که قرار است کشورمان را در سال ۹۵ (سال پایانی برنامه پنجم توسعه) به جایگاه دومی منطقه برساند.

این تصویر شماتیک، شاید بهترین روش برای نشان دادن تفاوت اینترنت و اینترانت باشد: رایانه‌ای که از آن برای خواندن این مطلب استفاده می‌کنید، در پایین‌ترین ردیف قرار دارد و از طریق خطوط تلفن به یک ISP متصل شده است (همان switchهای نشان داده شده در تصویر) که سرانجام به یک خدمات دهنده بزرگ‌تر (مثل مخابرات در کشور ما) می‌رسد؛ تا اینجا یک شبکه گسترده داریم که می‌تواند اینترانت ملی هم نام بگیرد، ولی هنگامی به این شبکه اینترنت خواهند گفت که از طریق حلقه بالایی نشان داده شده (خط قرمز نشان داده شده)، به شبکه‌های دیگر کشور‌ها هم اتصال داشته باشد.

اکنون کافی است آنچه درباره «شما» (مخفف شبکه ملی اینترنت) شنیده‌ایم، در کنار این قانون بگذاریم تا میزان سلیقه اعمال شده در طرح اولیه دستمان بیاید؛ طرحی که نه از بدافزار‌ها سخنی به میان آورده و نه اینترنت را جاسوس خطاب کرده، ولی از سوی دیگر، هم به امنیت شبکه توجه داشته و هم توسعه را در دستور کار قرار داده است.

البته منکر این نیستیم که بستر فعلی اینترنت ایرادات بسیاری دارد و به تیغ دو لبه شبیه است، ولی برایمان سوال شده که اگر این بستر تا این اندازه پر خطر است که قادر به کنترل آن نیستیم و می بایست تعویض شود (یا کاربردش محدود شود و یا هر روش حذفی دیگری بر آن اعمال شود)، چه تضمینی برای امنیت نوع داخلی آن هست که در برنامه توسعه، به ایجاد آن اشاره شده است؟

آیا جاسوسان به این شبکه جدید نفوذ نخواهند کرد یا پس از مدتی خواهیم گفت که این هم امن و پاک نیست و بهتر است این تیغ دوم را هم از سر راه برداریم؟

و اصلا چگونه است که از یک طرف گاهی افتخار می‌کنیم که شمار مسیرهای ارتباطی بین‌الملل کشورمان (درگاه یا به زبان انگلیسی: Gate Way) را از چهار لینک STM۱ در سال ۸۴ که بیشتر از مسیر کابل دریایی جاسک فجیره تأمین می‌شد، به ۱۰۴ لینک STM۱ در سال ۸۸ رسانده‌ایم که از ۹ درگاه بین‌المللی تأمین می‌شوند، ولی از سوی دیگر با چرخشی عجیب، این همه دستاورد را به کام دشمن می‌خوانیم و اینترنت را جاسوس می‌دانیم؟

 

سه سال پیش، قرار بود به شبکه فلگ متصل شویم و با قرار گرفتن در این حلقه جهانی پرسرعت اینترنت مابین آفریقا و اروپا و آسیا، تفاوت سرعت اینترنت‌مان محسوس شود. بماند که به این هدف رسیدیم یا نه، آیا به نظر شما هنوز در همان راه هستیم یا اهدافمان هم تغییر کرده است؟ اگر آری، بنا بر کدام قانون و مصوبه؟!

درد و دل چاله با شهردارچی:

بشنو از چاله حکایت می کند

               قیر بد را چوشکایت می کند

در خیابان تا مرا بنهاده اند

                  سیبک هر خودرویی نالیده اند

خلق عالم را نوایی با من است

                 صافکاران را صفایی با من است

بشکنم گاهی زعابر ها دوپا

               دکتر    گچ کار      هم گیرد  نوا

دوغ می سازم به صدها چاله ام

               ماست را    مانند دوغ خاله ام

گر مرا پر می کنی ای شهردار

                سربرآرم   جای دیگر همچو مار

چون که این قیرت نه قیر مال هست

              نارسیده در خود وبس کال هست

در زمستان تا شود باران وآب

            می شوم    مانند یک   تالاب ناب

پرکنی ما را چرا ای خوش ندیم

                    من نماد   شهرداران     قدیم

عهد چندین شهردار یاد من است

             ترمز ماشین چو فریاد من است

سالیان سال با راننده ام

              سرنشینانش چه خوش جنبانده ام

چاله اسکندرون بعد از من است

             عمق او را پیش من یک روزن است

پس   مرا آثار   تاریخی نما

                 تا    بمانم تا    ابد اینجا به جا

برای رفع خستگی یارانه

الا یارانه جان روزی نبودی                  

                          بگویم   قصه   بودی نبودی

نمی دانم کجا بودی در آن روز                    

                       در آن بازار گرم  وعده با سوز

به قبل از تو سهامی بود عدالت                 

                       که حقش   بر تقدم شد رعایت

به کنتورهای برق وآب بودی                  

                         درون باک بنزین     خواب  بودی

به نانوا بوده ای آن جوش شیرین           

                       به هر تولید بودی     یار دیرین

به بعد از این شعار واین سخن ها              

                        تو ناگاه آمدی در    انجمن ها

به ناگاه آمدی در      جیب مردم                

                        زدی   زوری به   میدان تورم

خلاصه آمدی           یارانه اینجا                 

                       میان واژه ها گشتی تو پیدا

کمی "رایانه" را هم   زشت کردی           

                    که نان اشتغال هم خشت کردی

وحالا خسته ای       بعد از دوسالی          

                   گهی با نظم وگه حالی به حالی

گهی قفل وگهی    آزاد      هستی           

                       گهی آرام وگه فریاد هستی

وحالا هی پیامک       می زنی تو             

                   گهی زنگ وگهی تک می زنی تو

که با ما سرگرانی       می کنی تو           

                     به بد قولی تبانی می کنی تو

که با میل خودم دورت کنم    من              

                    به حذف جیب مجبورت کنم من

نرو غول گرانی       هست اینجا                    

                    نباشی جیب ما خالی زهر جا

اگر رفتی خدا پشت        وپناهت             

                    سفر،هم آب وبرق ونان فدایت

سلام ما رسانی بهر            خوبان          

                      سهام آن عدالت ‌، قول جانان

بخواب ای نوگل          یکساله ما                  

                     تو بودی آش کشک خاله ما

لا لا لا لا           گل   یارانه  من                    

                    بخواب آرام به روی شانه من

 

 

 

 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی