پنجره‌ی بیست و هفتم

زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه روایت کرده‌اند اردیبهشتی می‌رسد از راه

زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه روایت کرده‌اند اردیبهشتی می‌رسد از راه

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

بسم الله الرحمن الرحیم


نسبت هنر ودین


در عصر جدید ما شاهد استفاده ی ابزاری شدید از هنر هستیم.

دیگر هنر برای هنر عبارتی بی معنی تلقی می شود، حداقل در عرصه ی معادلات اجتماعی. البته این امر بیش از هرچیز در جوامع توسعه یافته مطرح است. جایگاه همه چیز کاملا مشخص است؛ مثل بازی شطرنج همه ی مهره ها در خدمت شاه هستند. حال اینکه شاه چیست قابل بررسی است ولی انقدر می دانم که شاه قطعا سیاست نیست.

در چنین جامعه ای همه چیز منظم است، هنر هم سر جای خودش است. بعضی وقت ها در حد سرباز و بعضی وقت ها حتی قدرت وزیر را پیدا می کند اما هیچ وقت و به هیچ عنوان شاه نمی شود.

این موقعیت در مبنای جوامع توسعه یافته ی امروزی و با مبانی تاریخی و جامعه شناسی غرب صادق است و الا هنر در مشرق زمین داستان خود را دارد و به خصوص هنر اسلامی که حقیقتا مطالب خیلی زیادی راجع به آن می توان گفت؛ مطالبی که متاسفانه امروز به آن توجهی نمی شود. اساسا جنس جامعه ی اسلامی و تاریخ آن، با جوامع غربی متفاوت است و این وضعیت هم اکنون نیز صادق است . انتقال فرهنگ غربی هنوز مبانی فرهنگی جوامع اسلامی را تغییر نداده، هرچند تا حدی برآن تاثیر گذاشته است.

در جوامع اسلامی به خصوص ایران دین و هنر رابطه ی تنگاتنگی با هم داشته اند. امن ترین جایگاه برای جلوه گری هنر مذهب بود و هنر و مذهب مکمل هم بودند، از جمله می توان به هنر معماری اشاره کرد که هنرمندان ایرانی انگیزه ی خود را از مذهب می گرفتند و این امر باعث رشد و ارتقای هنر و هنرمند در ایران می شد.

 میوه ی آن هم نمایان بودن هنرِ هنرمندانِ ایرانی در سراسر دنیاست از جمله بنای تاج محل در هند که از عجایب هفتگانه در جهان است، شاید بتوان گفت هنر روح دین بوده، نه ابزاری در خدمت دین.

در آن زمان لازم نبود برای لذت بردن از هنر به موزه ها یا.........رفت بلکه هنر در متن زندگی مردم جاری بود، قابل خرید و فروش نبود، ارزشش انقدر بالا بود که تنها خرج ارزشمندترین اعتقاد مردم میشد یعنی دین.

                             

در ساختن مسجدها توجه خاصی به معماری شده و حتی بهترین معماران هنر خود را در مسجدها نمایان می ساختند، هنری که در اصفهان نظیر آن را کم ندیده ایم. معماران ایرانی به ریزترین مسائل از قبیل رنگ کاشی ها هم توجه می کردند که رنگ مساجد رنگ آرامش بخشی باشد و روح انسان در آن به پرواز در بیاید و اصلا نماز و مناجات در چنین فضایی برای انسان لذت بخش خواهد بود.

اما امروز هنر دقیقا همان چیزی است که ما برای انتقال فرهنگ پیشینیانمان به آن نیاز داریم شاید تنها راه انتقال درست و عمیق فرهنگ نیاکان ما و همچنین اعتقادات دیرین جامعه ی مان در شرایط فرهنگی کنونی که به نوعی برخورد فرهنگی یا جنگ فرهنگی شباهت دارد هنر باشد. هنر بهترین زبان برای زدن حرفهایمان است.

حرفهایی که شاید امروز برخی فکر کنند که دیگر خریداری ندارد. پس برای دیندار بودن در شرایط فعلی اول باید هنرمند باشیم...

(سخن بی عیب و نقص تنها بر زبان معصومین جاریست.)

 ....محمدحسن خلعتبری...

 

نظرات  (۱۱)

۲۶ مهر ۹۲ ، ۱۳:۴۹ یک پسر مجرد
سلام
در اوج کناره گیری کردن یه حس و حال دیگه ای داره :))
+ شما لطف دارید بزرگوار ...
اما بعد ...
اصلاً چیزی به نام هنر برای هنر و این ها معنایی نداره/
یا در خدمت شخص هست یا اشخاص یا در خدمت فرد هست یا در خدمت افراد.
پاسخ:
سلام
         کاملا درسته اما اینجا منظور مقاله از هنر برای هنر همون معنای فلسفیش نیست. که آیا هنر باید برای هنر باشه یا اینکه در خدمت چیز دیگه ای باشه. منظور استفاده ی ابزاری صرف از هنره و همینطور به ابتزال کشیدن هنر.
در هنر اسلامی هم هنر در خدمت دین بود همونطور که گفتم برای ارزشمند ترین چیز یک شخص استفاده میشه یعنی اعتقادش...
سلام
متشکر، استفاده کردیم، خوب بود.
نقد خوبی بود به شرطی که یه راه حل هم داشت که راه حل دادن تو این اوضاع برای هنر اسلامی فکر کنم خیلی سخت باشه.

بازم متشکر،
ایشالا زودتر کنکور رو بدی! و با نتایج خیلی خیلی خیلی...........خوب .
پاسخ:
سلام
        اینم مطلب جدی به افتخار شما
                                               مرسی که اومدی.
۲۹ مهر ۹۲ ، ۲۰:۰۳ ثاقب زهرا
سلام دوست عزیز
پس از یک دوره غیبت طولانی دوباره به فضای مجازی برگشتم
به روزم
برای دیندار بودن اول باید هنرمند باشیم...
 این جمله که خیلی شعاری و جسارتا نچسبه!

کلا دوست داری از زاویه جدید به قضایا نگاه کنی و به اصطلاح طز روشنفکری برداری برادر بسیجی...
نظام سرنگون شه انشا الله!
زودتر رهبرش...
پاسخ:
سلام
         واقعا!!!
اما من فکر می کنم زاویه ی نگاه شما خیلی جدیدتر از منه یعنی تا حالا کسی با این زاویه به من نگاه نکرده بود. اگر من حرفی میزنم نظر شخصیم رو بیان می کنم. طبیعتا نظر شخصیه یه نفر در یه زمینه ی خاص شاید به بعضی ها بچسبه و برای بعضی هام نچسب باشه. کلا کار سختیه که آدم یه طوری بنویسه که به همه بچسبه و منم چنین توانایی ندارم.
اما شعاری بودن شاید ایراد واردی باشه به جمله ای که ازش استفاده کردم. اما بازم میگم که حتی اگر شعاری هم هست من صرفا نظرم رو گفتم و تو زندگیم هم سعی می کنم بهش عمل کنم که صرفا شعار نداده باشم.
شاید من نتونستم جمله ای بنویسم که همه ازش خوششون بیاد اما شما تونستید حرفی بزنید که تقریبا هر آدم منطقی با هر سلیقه ی سیاسی با خوندنش احساس بدی پیدا کنه. خیلی هنرمندی می خواد کسی برای کشورش چنین آرزویی بکنه. اگر این اتفاق هم بی افته همه ی مردم ضرر می کنن مطمئن باشین. کافیه از یه آدم بی دین مطلع در زمینه های سیاسی پیامدهای حرفی که می زنین رو بپرسید.
من معمولا به نظرای مخالف احترام می ذارم اما این حرفی که زدین واقعا جایی برای احترام گذاشتن من نمی ذاره. فقط می تونم بگم متاسفم... 
۰۲ آبان ۹۲ ، ۰۴:۰۳ سیّدمیلاد موسوی
درود به شما؛
با این دیدگاه شما مخالفم: پس برای دیندار بودن در شرایط فعلی اول باید هنرمند باشیم...
پاسخ:
سلام عزیز
               نظرتون برام قابل احترامه البته من منظورم این نیست که الزاما باید هنرمند باشیم تا دیندار باشیم و اگر کسی هنرمند نباشه دیگه نمی تونه دیندار باشه هر چند دیندار بودن رو نوعی هنرمند بودن هم می دونم. شاید بشه گفت ما برای ترویج دینمون به هنر نیاز داریم...
مرسی از نظرتون.
۰۲ آبان ۹۲ ، ۱۸:۱۶ مهرک هنرمند

چیزی که شما هم نوشتید، همان استفاده‌ی ابزاری‌ست! همان که به غربی‌ها نسبت می‌دهید. هنر قبل از پیدایش دین وجود داشته. مشکل اینجاست که شما روی اسلام تمرکز دارید. اگر سخن بی‌نقص مد نظرتان است، خُب خودتان جواب خودتان را دارید. بروید سراغ معصومین. اگر هنر مدّ نظر شماست، باید بروید سراغ هُنرمند. اینکه شما افرادی را می‌شناسید که هنرمند نیستند ولی خود را هنرمند معرفی میکنند، مشکلی‌ست که باید خود از عهده‌ی آن برآیید. هُنر در تعریف فراگیر خود، هیچ ربطی به فنون مختلف ندارد. مربوط به الگوهای آفرینش می‌شود. فکر می‌کنید، هُنر چیزی‌ست که به همین راحتی بتوان به آن وارد شد! مثلا چند معمار و نقاش و خواننده و نوازنده را دیده‌اید و فکر میکنید، هنر کاری‌ست که این افراد انجام می‌دهند. هر فنّی قابل یادگیری‌ست و یادگیری متمرکز بر تکرار است، نه تفکّر. در واقع اینکه شما هنر را با اجرای فنون مختلف اشتباه گرفته‌اید، غرب‌زدگی‌ست. چون این روش برخورد با هنر، چیزی‌ست که از زمان تسلط غرب بر زمین رواج پیدا کرده و آن هم بخاطر رسیدن به مقصودشان بوده و بس. وگرنه غربی‌ها در کارهای خودشان هرگز هنر را با اجرای فنون اشتباه نمی‌گیرند و فقط در صادرات خود به کشورهای توسعه نیافته از اینگونه تحریف‌ها استفاده میکنند. این جایگاه، آن مقامی نیست که به همین راحتی بتوان وارد ان شد. غیر این باشد یک چیزی‌ست مانند بقیه‌ی چیزها. هیچ دلیلی وجود ندارد برایش تعریف و تفسیر در نظر بگیریم. متشکرم

پاسخ:
سلام
         اول تشکر می کنم از نظر زیبا و جا افتادتون واقعا آدم وقتی این نظرها رو می خونه به فعالیت در فضای مجازی علاقه ی بیشتری پیدا می کنه چون متوجه میشه که آدم های عمیقی هستند که مطلبش رو بخونن و با نگاه خودشون بهش پاسخ بدن. حرف سطحی نزنن و در زمینه ای که صحبت می کنن تا حدودی شناخت داشته باشن انقدر که بشه از نظراتشون استفاده کرد.ممنونم
اما جواب فرمایشتون: در اینکه هنر دریای وسیعی ایست که فهمیدن عمق آن کار هر کسی نیست هیچ شکی وجود ندارد اما اینجا هدف مقاله تعریف هنر و هنرمند نبود. این بحث که آیا هنر برای هنر از نظر فلسفی درست است یا نه بحث دیگریست که باید جدا به آن پرداخته شود. و من اصلا به دنبال ارائه ی تعریف از هنر هم نبودم چون تو این زمینه خودم رو صاحب نظر نمی دونم.
اما یه نگاه انتقادی بود نسبت به اتفاقی که الان داره تو غرب می افته و از دین استفاده ی ابزاری میشه.
 این حرفتون رو خیلی پسندیدم که هنر مربوط به الگوهای آفرینش میشه به نظرم کسی که این حرف رو میزنه می تونه شناخت خوبی از هنر داشته باشه یه بخشی از هنر قطعا شخصیه برای همین شاید به قول شما فن باشه شایدم نباشه خیلی ها هنر رو عصاره ی وجودی صاحبش می دونن که البته این حرف هم با اون حرف شما که گفتین برای اینکه بتونیم هنر رو بشناسیم بایدبریم سراغ هنرمند کاملا تناسب داره.
 به هر حال منظور من از این مقاله استفاده ی ابزاری از هنر نبوده. تمرکزم هم روی اسلام برای اینه که می گم اگر بخوایم دین اسلام یا هر مکتب و عقیده ی دیگه در طول تاریخ رشد و گسترش پیدا کنه و مردم علاقه ی قلبی بهش پیدا کنن بدون شک اینکار از دست کسی بر نمیاد مگر هنر و هنرمند.
شبتون بخیر.
چه قد باکلاس شدین!!!
چه قد کم به وبتون سر میزنین!!!
پاسخ:
سلام
         از اقتضاعات کنکور ارشده هر چند که برای همون هم خیلی وقت نمی ذارم. و بعیده قبول شم. ببخشید اگر نظرات با کمی تاخیر پاسخ داده میشه و تایید میشه. خب به بعضی هاش هم نمیشه جوابی داد...

سلام

متنی که نوشتید را قبول دارم  اما جمله اولتان که در مورد استفاده ابزاری از هنر است دوست دارم بیشتر  در موردش توضیح بدید. می توانید چند مثال بیارید که نشان دهد چگونه از هنر استفاده ابزاری شده است؟

پاسخ:

سلام

         اساسا هنر و هنرمند برای خودشان ساحتی دارند. مردم هم برایشان شأنیتی قائل هستند. مثل بعضی از شغل های دیگر مثلا شاید معلم ها یا حتی اساتید دانشگاه از نظر اقتصادی درآمدشان نسبت به بازاری ها کمتر باشد اما مردم برای این دو گروه شأنیت خاصی در نظر می گیرند و منزلت اجتماعی احترام در آن ها بالاست. این به دلیل جنس کارشان است چون جنس کارشان فرهنگی است و  با تریبیت و روح انسان ها سر کار دارند.

هنر و هنرمد هم اینچنین هستند و جنس کارشان با روح آدم ها سر کار دارد گاهی یک اثر هنری انسان را از نظر روحی تا حدی ارتقا می دهد که فرد با سالها آموزش و تجربه در زمینه های مختلف نمی تواند به آن دست یابد.

 بی توجهی به همه ی این حرفا می شود استفاده ی ابزاری از هنر.

 وقتی هنر را در حد یک فن پایین بیاوریم از هنر استفاده ی ابزاری کردیم. روح هنر را درک نکرده ایم نفهمیدیم که هنر عصاره ی روح یک انسان است نه یک فن ساده که همه اش قابل یادگیری باشد.

اگر اینطور فکر کنیم حاضریم روی هنر قیمت گذاری کنیم.(تا حالا با خودتون فکر کردین چرا بعضی از هنرمندها برخی از اثرهاشون رو نمی فروشن مثلا شاید یک نقاش تابلوهای زیادی را برای گذران زندگی بفروشد اما به هیچ وجه حاضر به این نیست که یک تابلوی خاص را بفروشد هر چقدر هم که به او پیشنهاد بدهید کلامی جز نه از زبان او خارج نمی شود.)

همه ی این مثال ها گویای آن است که هنر روح و ساحتی دارد و نباید از آن استفاده ی صرف اقتصادی کرد یا اینکه نگاه یک بعدی که هنر را فنی بداند برای به انجام رساندن مقصود خود و نه چیز دگیری...

ممنون
استفاده کردیم. بحث در مورد هنر و دین خیلی زیاد است و احتیاج به یک کار و بحث پایه ای دارد.

پاسخ:
سلام
         ممنون از شما
                             موافقم.

سلام.

اگه اشتباه نکنکم این سخن از آقای خامنه ای نیست؟

یبار نظر گذاشتم اما فکر کنم نرسیده!

فقط میخواستم بدونم این محتوا از بیانات رهبری بود یا نه؟

پاسخ:
سلام
        ببخشید یه کم دیر سر زدم. ایشون هم در این باره صحبت کردن اما خب از زاویه ی دید خودشون در کل در کتاب دغدغه های فرهنگی نظرات کلیشون راجع به فرهنگ رو گفتن که در این زمینه به هنر هم پرداختن البته به صورت محدود الان دقیقا حضور ذهن ندارم که راجع به هنر چی گفتن اما این یادمه که تو فصل اول این کتاب که چند سال پیش خوندمش به هنر تاکید زیادی شده بود و اینکه راه خوبی برای انتقال فرهنگه.
البته ایشون تو این کتاب هنر غربی رو نقد نمی کنن.
بازم معذرت می خوام که دیر اومدم اینجا یه چند ورزی فرصت نشد. مرسی از نظرتون.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی