پنجره‌ی بیست و هفتم

زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه روایت کرده‌اند اردیبهشتی می‌رسد از راه

زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه روایت کرده‌اند اردیبهشتی می‌رسد از راه

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۸ مطلب با موضوع «دل نوشته» ثبت شده است

786

سال سرنوشت؟!

برخلاف خیلی ها اصلا دوست ندارم برای من قصه ی سرنوشت از سرنوشته شود. سال قبل را یادت هست؟ من، تو و قصه ی مزه ها.

سال قبل از اشتیاقم گفته بودم، اشتیاق برای خواندن از روی دست سرنوست و شاید خط زدن دستش.


 اما امسال....

امسال شاید سال سرنوشت باشد برای من. سال تصمیم. امسال به من میگوید و برایم می نویسد که تا سالها چگونه باشم. و من اصلا دوست ندارم این بار دستش را خط بزنم بگذار با تمام وجود بنویسد که خوش خط می نویسد. و من پله ها را یکی پس از دیگری طی میکنم که راه همین نزدیکیست.


بیست

27 اردیبهشت امسال حکایت شمع هایی که فوت می شوند و غم هایی که دود ....(با تشکر از صاحب این تعبیر)

جاده ی رمز آلود سرنوشت انگار اینبار حال و هوای دیگری دارد. همه جا را مه گرفته است چشم چشم را نمی بیند و من عاشق این مه و گرفتگی ام عاشق بوی نم که مجوز پرواز خاک را صادر می کند. حس می کنم نمی توانم مثل همیشه تصمیم بگیرم مثل همیشه باشم. باید فکر دیگری کرد برای رانندگی در این جاده ی مه آلود. چشمانم را می بندم و پدال گاز را فشار می دهم. پس چشم دل کجا به درد می خورد؟ جاده ی سرنوشت آغوشش برای من باز است اینبار، و من فقط یک قدم تا لمس آغوش سرنوشت فاصله دارم. تنها یک قدم...



10 جاده زیبا که باید قبل از مرگ در آنها رانندگی کرد! +تصاویر


مطلب مرتبط

یک سال متفاوت

اردیبهشت


Bottom of Form

786

شما الان دقیقا دارین به چی فکر می کنین؟


علامت سوال، تفکر


1)چیدن یه سفره ی خوشگل هفت سین؟


مدل سفره هفت سین 93 زیبا


2)برای عید دیدنی امسال چه لباسی رو بپوشین؟


باید و نبایدهای پوشاک نوروزی

اصول پوشش مردان در تابستان, اصول و نحوه لباس پوشیدن مردان

اصول پوشش مردان در تابستان, اصول و نحوه لباس پوشیدن مردان

3)اینکه برای تعطیلات عید کدوم شهرو برای مسافرت انتخاب کنین؟


travel_insurance

travel


4)البته دیگه از ما گذشته اما خب شاید بعضی هام به این فکر کنن که امسال چقدر می تونن عیدی جمع کنن؟


66652541


5) یاحتی بهتر از این چیزایی که تا الان گفتم آشتی کردن با کسی که تا الان باهاش قهر بودین با یه تماس تلفنی یا پیامک تبریک ساده.


Aharnews-SMS-01


اما یادمون نره که هر کجا هستیم و به هر چیزی که داریم فکر می کنیم بعضی ها هستن که عید امسال از نعمت خانواده به صورت کاملش محروم اند این زخم برای بعضی ها تازه است و بعضی هام چند سالی میشه که دارن باهاش زندگی می کنن. پدر، مادر، خواهر یا برادر فرقی نمی کنه زخم از دست دادن هر کدوم از اینا از یه جنسه. بیشتر یا کمتر همش یک مفهوم رو میده و در یه چیز خلل ایجاد می کنه و اون مفهوم چیزی نیست جز یه مفهوم سه کلمه ای "کانون گرم خانواده"



اینکه این اتفاق تازه افتاده باشه یا مثلا 8،7سال ازش گذشته باشه هم باز چیزی رو تغییر نمیده اونایی که حتی مدت هاست از درگذشت عزیزشون می گذره حتما این حرف من رو تایید می کنن که کهنه شدن و فراموش کردن این مسئله معنایی نداره چون این زخم از اون زخم هاییه که دردش هیچ وقت کهنه نمیشه در هر دو صورت، درست همون وقتی که ما سرمون انقدر شلوغه که لحظه ی سال تحویل می مونیم که اول با پدرمون روبوسی کنیم و بهش تبریک بگیم یا مادرمون یا حتی پدر پدرمون،برای بعضیا تنها خاطرات اون آدم هاست که می تونه تا حدودی جای خالیشون رو پر کنه و با این وجود اونا شاید به اندازه ی خیلی از ماها نتونن از یه آغوش گرم حین تبریک سال نو و یه نگاه محبت آمیز و حتی شاید پشت گرمی و انگیزه ی بزرگ برای ادامه ی زندگی بهره ببرن. تنها مرهمی که کمی دل این آدما رو تسکین میده شاید  "مرور خاطرات کودکی" باشه، روزهای شیرین باهم بودن.تو زندگی بعضی وقتا حق با بعضی از این بیلبورد های شهریه که روش نوشته "با هم بودن ها را قدر بدانیم. نبودن ها همین نزدیکیست." 



دوست دارم این آدم ها رو تو یکی از بهترین لحظه های  زندگیم که همون نو شدن سال میشه شریک کنم و بهشون بگم که هر چند که حتی یه لحظه نمی تونم خودم رو جای شما بذارم اما از صمیم قلب براتون آرزوی بهاری بودن میکنم. خیلی از ماها با وجود اینکه این نعمت ها و خیلی نعمتهای دیگه رو داریم قدرش رو نمی دونیم. اصلا اون ها رو تو زندگی هامون نمی بینیم. بهشون تبریک می گم هم برای عید، هم برای اینکه اونا خیلی بهتر از ماها قدر می دونن. قدر همه چیز رو، قدر زندگیشون رو، قدر نفس کشیدنشون رو، و قدر همه ی داشته هاشون رو. برای داشته های فعلیشون می جنگن و به راحتی از دستش نمیدن. یعنی از تجربه ی تلخشون بهترین استفاده ی ممکن رو می کنن. پس درسته که اونا یه چیز بزرگ تو زندگیشون رو از دست دادن اما شاید این اتفاق، تقدیر یا هر چیز دیگه ای که اسمش رو بذاریم باعث شده باشه که یه چیز بزرگتر بدست بیارن که خیلی از ماها با ندونستن ارزش نعمت هایی که داریم، نداریم تو زندگی هامون و اون چیز ارزشمند چیزی نیست جز:


بخشی از هنر زندگی کردن با دانستن قدر و اندازه ی هر چیز




                                                      عید همگی مبارک



                            قبل از دوران مهدى موعود، آسایش و راحت‌طلبى و عافیت نیست.
...قبل از ظهور مهدى موعود، در میدانهاى مجاهدت، انسانهاى پاک امتحان مى‌شوند؛
در کوره‌هاى آزمایش وارد مى‌شوند و سربلند بیرون مى‌آیند و جهان به دوران آرمانى و هدفىِ مهدى موعود(ارواحنافداه) روزبه‌روز نزدیکتر مى‌شود؛
این، آن امید بزرگ است؛

لذا روز نیمه‌ى شعبان، روز عید بزرگ است.
____
30/11/1370 


                                     

                     عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود   

                     عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق می شود 

                     شرط میبندم زمانی که نه دور است و نه‌دیر

                        مهربانی حاکم کل مناطق می شود


یادمان باشد

انتخابات همه چیز نیست همه ی زندگی نیست شخصیت آدمها خیلی بزرگتر از آن است که در حمایت از یک نامزد خلاصه شود با انتخاب شدن یا نشدن یک نفر در انتخابات خیلی چیزی عوض نمی شود ایران همان ایران است کشور همان است. رهبری همان است.

 

بحث های انتخاباتی هیچگاه ارزش این را ندارد که دوستیمان با کسی کم رنگ شود فرقی نمی کند که این رفاقت یک نهال نوپا باشد یا یک درخت تنومند.

 

                                  

 

ارزش این را ندارد که بیمار بد حالی برای دیر رسیدن به بیمارستان بمیرد فقط و فقط برای اینکه چند طرفدار یک نامزد می خواهند در خیابان فریاد حمایتشان را سر دهند. ارزش این را ندارد که به جان هم بیفتیم. ارزش شکستن دل کسی را ندارد.

انتخابات خیلی ارزشمند است اما ارزش خیلی چیزها را ندارد...



یادمان باشد رقابت های انتخاباتی ، رفاقت های چند ساله را خدشه دار نکند !

(اینا رو همینجوری نوشتم و واقعا کس خاصی تو ذهنم نیست.)

 

 

 

بهترین هدیه ی تولد

اولین هدیه ی تولدم امسال عصر روز قبلش بارید. هر چند کم بود اما برایم یک غروب به یاد ماندنی را بر جای گذاشت.

نوازش نسیم و موسیقی دلنواز همیشگی آواز گنجشکها، در گوشم شروع یک سال جدید را زمزمه می کرد سالی که شاید پایانی باشد بر رویاهای بی پایانم و آغازی باشد برای قصه های ناگفته ام که نگفتنش برایم خیلی سخت تر از گفتنش بود و گفتنش محال.

                  

 

 

مشتقام ببینم قصه ی سرنوشت امسال چه دستی را برایم رقم می زند.

تلخ، ترش، شور یا شیرینش فرقی ندارد دلم مزه می خواهد. مثل همیشه مزه ها را آنطور که تو می خواهی می چشم شیرینی را نه، اما قول میدهم تلخی و شوریش را با دست بهاری که هدیه ایست از طرف تو در بی کرانم غرق کنم تا آنطور که می خواهی باشم و آن طور که باید.

تاریخ ها همیشه یک عدد ساده نیستند شاید یک تاریخ به ظاهر بی روح مفاهیم زیادی را در خود جای داده باشد آروزهای زیادی بین 26 و 27 جا خوش کرده است چون امشب شب پرواز رویاهاست از بهترین و شاید بهترین شب سال.

امشب شب آرزوهاست. 

 

دست تقدیر را در دستانم می گیرم و سخت می فشارمش به شرطی که باشی و باشم.

بگذار کمی تخیل کنم چرا من نباید برای تو از تو دعا کنم بهترین‌ها را برایت آرزو می کنم ای بهترین آرزوی من.

 

 


 

زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه روایت کرده‌اند اردیبهشتی می‌رسد از راه.....

 

 

 

 

 

 


 این آدم ها هستند که رنگ زنگی را تعیین می کنند.

 

 راستی تو می خواهی امسال چه رنگی زندگی کنی؟؟؟

 

 

 

 

 


 

 

مهربانیت از دور آنقدر نزدیک است که احساس می کنم جغرافیا دروغ محض تاریخ است.

 

 آری بهار جلوه ی کوچکی از مهربانی توست.